کتاب چشمه جاوید به قلم مهدی خدامیان آرانی دربارهی رویداد غدیر خم نوشته شده است، همچنین برداشتی آزاد از خطبه غدیر را بیان میکند.شما میتوانید در این کتاب علاوه بر ترجمه، با شرح مختصری از خطبه غدیر آشنا شوید.
خطبه غدیر نکتههای مهم و اساسی دارد که هر یک از آنها همچون چراغی است که در شبها تاریک روشنگر راهما هستند.خطبه غدیر، چشمهای جوشان از معارف دین است که بشر را برای همیشه سیراب میسازد.
عناوين اصلي كتاب شامل:
اشاره؛ آغاز سخن؛ فصل اوّل: ياد خدا؛ فصل دوم: ادامه راه؛ فصل سوم: درگيري حقّ و باطل؛ فصل چهارم: هديه اي آسماني؛ فصل پنجم: دوازده خورشيد؛ فصل ششم: اميد به آينده؛ فصل هفتم: دورنماي فتنه؛ فصل هشتم: تفاوت دو راه؛ فصل نهم: آخرين موعود؛ فصل دهم: بهشت خدا؛ سوالات سابقه كتاب خواني
گزیده کتاب
در کربلا بودم، در آن حرم سراسر نور، دعا مى کردم و از آن بزرگوار مى خواستم توفیق نوکرىاش را از من نگیرد، وقتى که به پهناى صورت اشک ریختم، دلم آرام و قرار یافت!
به هتل بازگشتم، خسته بودم، خوابیدم، نزدیک اذان صبح در خواب، بانویى را دیدم که به من چنین گفت: «از میان همه کتاب هاى تو، چشمه جاوید را بیشتر مى پسندم!».
از خواب بیدار شدم، در تعجّب بودم، در میان صد کتابى که نوشته بودم، کتابى به این نام نبود، پس چه رازى در این خواب نهفته بود؟
به قم بازگشتم. نزد یکى از اساتید خود رفتم، ماجرا را بیان کردم، چشمان او پر از اشک شد و گفت: «بانوىِ مهربانىها به شما لطف کرده است، اگر به شکرانه این خواب، همه مردم دنیا را اطعام کنى باز هم کم است... ».
مدّتى گذشت، هر کتابى را تصمیم مى گرفتم به این نام بنهم، نیمه تمام مى ماند و قلم من قفل مى شد! چنین چیزى سابقه نداشت و من همچنان در حیرت از این ماجرا بودم! دلم مى خواست آنچه را از من خواسته شده بود انجام دهم، ولى نمى شد و این راز بر من پوشیده بود و همچنان به دنبال گمشدهام بودم.
ایّام غدیر نزدیک شد، شبى خطبه پیامبر در روز عید غدیر را مطالعه مى کردم، گمشده انسانِ امروز را در آن خطبه یافتم و دانستم که خطبه غدیر، چشمه اى جوشان از معارف دین است و براى همیشه بشریّت را سیراب مى سازد، براى همین تصمیم گرفتم با قلم خویش، پیام رسان غدیر باشم، این گونه بود که راز کتاب «چشمه جاوید» آشکار شد...
این کتاب، برداشتى آزاد از «خطبه غدیر» مى باشد و ترجمه «تحت اللفظى» نیست، ولى متن عربى خطبه را از کتاب الإحتجاج نقل کرده ام و براى حفظ امانت در نقل، هیچ تغییرى در آن متن عربى نداده ام.
وقتى کار نوشتن کتاب تمام شد، در فکر بودم که چگونه شکر این نعمت را به جا آورم، تصمیم خودم را گرفتم و همه حقوق مادّى این کتاب را از خود سلب کردم و به همه اجازه دادم این کتاب را هر تعداد که دوست داشتند، چاپ کنند.