معرفی اجمالی ابعادی از زندگانی و شخصیت قاسم بن الحسن(ع) و داستان حضور و شهادت وی در کربلا است. در این نوشتار با توجه به جمله معروف نقل شده از قاسم بن الحسن در ماجرای عاشورا مبنی بر عدم ترس وی از مرگ و شهادت در را خدا و شیرین تر از عسل دانستن آن، به بیان گوشههایی از شخصیت معنوی وی پرداخته شده و الگو بودن وی برای نوجوانان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نویسنده ابتدا به بیان زوایایی از زندگانی امام حسن مجتبی(ع) و مظلومیت و غربت آن امام پرداخته و پس از آن به جریان شکلگیری قیام امام حسین(ع) و حرکت ایشان از مدینه به سمت کربلا توصیف شده است. نویسنده به همراهی فرزندان امام حسن با کاروان حسینی به ویژه حضور قاسم بن الحسن در این کاروان اشاره کرده و توضیحاتی از نحوه رزمیدن و شهادت وی در روز عاشورا ارایه نموده است.
گزیده کتاب
گزیده1:
من از مرگ مىترسیدم، از زمان کودکى ترس از مرگ را به من آموخته بودند، وقتى خبر مرگ دوستى یا آشنایى را مىشنیدم، متأسّف مىشدم، گویا در فرهنگ جامعه، چیزى بدتر از مرگ وجود نداشت، به من یاد داده بودند که مرگ را براى دشمن بخواهم، و اینگونه بود که در وجود خود، مرگ را بد مىدانستم.
زمانى فرا رسید که تحقیق را شروع کردم، مىخواستم با حماسه کربلا بیشتر آشنا شوم، اینگونه بود که من با قاسم علیهالسلام آشنا شدم، همان نوجوانى که فرزندِ امامحسن علیهالسلام بود و در کربلا جانش را فداى امامحسین علیهالسلام نمود.
من محتاج سخن قاسم علیهالسلام بودم، به راستى قاسم به چه درک و معرفتى رسیده بود که مرگ را اینقدر زیبا مىدید و آن را از عسل، شیرینتر مىدانست.
من باید پاسخ این سؤل را مىیافتم. اینجا بود که من شاگرد مکتب او گشتم و او نگاه مرا به مرگ، تغییر داد. او روح تشنه مرا سیراب نمود و عشق خودش را به دلم، هدیه کرد.
اکنون که راه خود را یافتهام، حقوق مادى این کتاب را از خود سلب مىکنم تا هر کس بخواهد بتواند آن را چاپ کند و در اختیار دیگران قرار دهد.
من این کتاب را نذر قاسم علیهالسلام کردهام، زیرا وامدار او هستم. او معناى زندگى را به من آموخت، کاش من او را زودتر اینگونه شناخته بودم!