مجموعه «یک بغل گلسرخ» تلاشی است برلی به تصویر کشیدن نقش مادران و همسران شهدای دفاع از حریم آل الله صلوات الله علیهم اجمعین و جهان اسلام و نگاه تربیتی و اخلاقی به زندگی شخصی و اجتماعی شهدا از پنجره خانواده و کوششی برای شناخت سبک زندگی متعالی در عصر حاضر است تا گواهی برای اثبات وجودهمیشگی مردانی ازجنس سلمان, عمار,میثم و ابوذر باشد.
در جستجوی شهدای مدافع حرم ایرانی نام مصطفی صدرزاده درخششی داشت که انسان رابه سوی خود جلب می کند. فیلم های زیادی از او در فضای مجازی منتشر شده است, اما یک فیلم بسیار عجیب و قابل تامل است. صدای ضبط ماشین می آید و مداح می خواند:« ان شاء الله تاسوعا پیش عباسم...» بعد شهید دست روی سینه اش می گذارد و همین جمله را تکرار می کند! موضوع وقتی عجیب تر می شود که بدانیم شهید صدرزاده روز تاسوعا به شهادت رسیده.
برخی از عناوین عبارتند از:
تولد و کودکی
نذر حضرت ابالفضل علیه السلام
غیرت و تعصب دینی
خادم الحسین
سبک زندگی
ولایت مداری
سید ابراهیم
گزیده کتاب
گزیده1:
پارکی در کنز وجود داشت که مابین یک منطقه مسکونی قرار گرفته و دور تا دور آن خانه ساخته شده است.با توجه به این که از خیابان اصلی فاصله دارد, مدتی بود که به محلی تبدیل شده بود برای تجمع اراذل و اوباش و وقوع انواع و اقسام خلاف. چون کسی به آنها کاری نداشت از این محیط خلوت سوء استفاده می کردند. این پارک محل عبور و مرور خانواده های اطراف آن بود و با توجه به ناامنی شدید,جرأت عبور از آن را نداشتند. یکی از خانواده ها که حسابی طاقتش سرآمده بود روزی پیش مصطفی آمد.
مصطفی یک شب پارک را رصد کرده بود و متوجه وخامت آنجا شده بود و مصمم شد وضعیت آنجا را تغییر دهد.جلسه ای گذاشته بود و در این جلسه گفته بود:« من کاری می کنم که نیمه شب هم اگر دختر یا زن تنهایی بیرون از خانه باشد,خیالش از هر حیث راحت باشد». در اولین قدم تصمیم گرفت با دفن شهید گمنام در پارک جو ناسالم و آلوده آنجا را به مدد شهدا تطهیر کند.مدتی پیگیر بود و هر روز صبح می رفت دنبال مجوز از فرمانداری و شهرداری و...و علی رغم مخالفت برخی از مسئولین شهر آنقدر آمد و رفت تا بالاخره موفق شد. و در پارک پایگاه برادران و خواهران را نیز تاسیس کرد و از همان موقع به لطف خدا و عنایت شهدا با تلاش شبانه روزی مصطفی محیط و فضای پارک تغییر کرد و برای همیشه امنیت به محله برگشت.
(کتاب سید ابراهیم/ صفحه 36 )
