آنچه پیش روی شماست، بخشی از مجموعه کتب «تمثیلات»، اثر حکیم متفکر مرحوم آیت الله حائری شیرازی (ره) است که به ساحت اهل اندیشه تقدیم می شود. بدون شک آیت الله حائری شیرازی در عصر ما یکی از برجستگان و سرآمدان فن تمثیل به حساب می آیند که استقبال فراوان از چاپ های گذشته این مجموعه، شاهد بر این مدعاست. اینک و پس از چندین سال وقفه در انتشار آثار مرحوم استاد، این مجموعه نفیس، با ویرایشی جدید عرضه می شود و امید است مورد استفاده مخاطبان قرار گیرد. از آنجا که اساسا هدف تمثیل، محسوس کردن معقولات و کاستن از پیچیدگی و سنگینی محتوا و اقناعی تر کردن است، لذا این مجموعه برای طیف وسیعی از مخاطبان قابل استفاده است. هم دانش آموزان و دانشجویان و هم اساتید و حوزویان، با هر سطح از دانش و معلومات دینی میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
گزیده1: تبعات «حکومت بدون اسلام» و «اسلام بدون حکومت» کله قند، انسان بدون سر: در حکومت اسلامی، ما از دو کید نجات پیدا کردیم: یکی «حکومت منهای اسلام» و دیگری «اسلام منهای حکومت». اگر حکومت منهای اسلام باشد، دیگر پایگاهی در بین امت مسلمان ندارد و پایگاه او ضعیف است. شما اگر کلهقند را از قاعدهٔ پهنش در دست بگیرید، بهراحتی میتوانید حرکت کنید و آن برنمیگردد و واژگون نمیشود؛ چون پایگاه دارد. اما اگر کلهقند را از رأس آن در دست بگیرید، باید دستی از خارج، کنارش را بگیرد، وگرنه واژگون میشود. شرق و غرب میخواهند ما حکومتی داشته باشیم که پایگاه مردمی نداشته باشد، و پایگاه حکومتمان در بین مردم ضعیف باشد؛ مثل کلهقندی باشد که آن را بر رأسش قرار داده باشی و نیازمند باشد که نیرویی از خارج، آن را بگیرد. وقتی حکومتی پایگاه داخلی نداشته باشد، مجبور است دست ابرقدرتها را بفشارد تا زمین نخورد؛ دست در کمر آنها قلاب کند تا بتواند دوام داشته باشد؛ مجبور است دودستی خودش را به آنها ببندد تا زمین نخورد؛ مجبور است با آنها قرارداد نظامی، سیاسی و فرهنگی ببندد، تا خودش را حفظ کند. این حکومتهای عرب که حاکمیت بر مسلمانان را غصب کردهاند، به این دلیل به شرق و غرب وابستهاند که پایگاه داخلیشان ضعیف است. آنها روی پای خودشان نایستادهاند و تکیهگاه داخلی ندارند؛ ازاینرو مجبورند به کمک قراردادها، عهدنامهها و پیمانهای نظامی، خودشان را حفظ کنند. شرق و غرب میخواهند که در کشورهای اسلامی حکومتهایی بر سر کار بیایند که اسلامی نباشند تا پایگاه مردمی نداشته باشند و مجبور شوند به آنها تکیه کنند. پس اگر حکومت، غیراسلامی بود، طبیعی است که باید وابسته به ابرقدرتها، و آلت دست آنها باشد تا بتواند دوام بیاورد. این دربارهٔ حکومت منهای اسلام. اما «اسلام منهای حکومت»؛ مردم، زمانی مسلمان بودند، اما برای مسلمانیشان برنامهٔ سیاسی نداشتند؛ مسلمان بودند، ولی شیوهٔ حکومتی نداشتند. اینگونه مسلمانی لازمهاش آن است که اسلام ما، در نماز و عبادت محدود شود و فکر کنیم که تشکیل حکومت اسلامی جزو وظایف ما نیست.
تعداد کل : 1
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 1
خراب : 0
گمشده : 0