زندگی شهید مدافع حرم هادی باغبانی
کتاب «با تو میمانم» روایتگر زندگی مشترک شهید هادی باغبانی از زبان همسرشان مریم مهدیپور است. آغازی پر از دلهره و اضطراب با رسیدن خبر شهادت هادی کتاب با روایتی از لحظه اعلام خبر شهادت هادی به همسر و خانوادهاش آغاز میشود و از نظر آغاز قوی است، چرا که این لحظات حساس و دلهره آور و البته تلخ با ظرافتی خاص از سوی نویسنده در ذهن مخاطب تصویر میشود و مخاطب خودش را در میان جمعی احساس میکند که به تازگی خبر شهادت عزیزشان را شنیدهاند. در ادامه نویسنده به عقب باز میگردد و روایت آغاز زندگی مشترک این زوج را ذکر میکند. مخاطب «با تو میمانم» با خواندن صفحات پس از اعلام خبر شهادت به کلی از آن فضای سخت و سنگین جدا شده و درگیر ماجرای شیرینی از خواستگاری،عقد و ازدواج مریم و هادی میشوود میتوان گفت نویسنده به خوبی از عهده این تغییر فضا بر آمده است. روابط گرم هادی و مریم و برخوردهای مناسب و مهربانانه خانوادههای این زوج بسیار برای مخاطب جذاب و شیرین است. منصوره قنادیان نویسنده «با تو میمانم» در گفتوگویی عنوان کرد: در کتاب «با تو میمانم» زندگی مشترک شهید باغبانی را روایت کردهام و آن چیزی که در طول این کار از شهید در ذهنم مانده این است که محبت و علاقه به خانواده داشتند و خیلی خانواده دوست و مسئولیتپذیر بودند. ردی از محبت و احترام متقابل نسبت به همسرشان در زندگی مشخص بود.
گزیده1: از اتاق که آمدند بیرون، پدر و مادر هادی با سینی قرآن و ظرف آب منتظر بودند. نگرانی دوباره به مریم هجوم آورد. دهانش قفل شده بودو قلبش تند تند میزد. مادر هادی حال مریم را فهمید. گفت:«آیت الکرسی بخون دخترم!» مریم شاید ده بار تا نصفه آیت الکرسی را خواند،اما نمیتوانست آن را تمام کند! مادر هادی چند بار از زیر قرآن ردش کرد. همه احساس میکردند نگاههای هادی معنای دیگری دارد. چند بار به چهره های مهربان اما نگران پدر و مادر و همسرش نگاه کرد. همه را به گرمی در آغوش گرفت و بوسید. ماشین آماده بود. قرار بود با همان، اول برود خانه تا بقیه وسایل و مدارکش را بردارد و بعد هم برود فرودگاه. آخرین نگاه عاشقانه اش را هم وقتی سوار شد و ماشین در را بست، روانه چشم های مریم کرد.
تعداد کل : 1
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 1
در کتابخانه : 0
خراب : 0
گمشده : 0