شهید حاج ابراهیم همت به روایت همسر
این کتاب، جلد دوم از مجموعه «نیمه ی پنهان ماه» می باشد که به بیان زندگی نامه و خاطرات سردار شهید حاج ابراهیم همت از زبان همسرشان می پردازد.
گزیده کتاب: جوانی که از در آمد تو؛ لباس سپاه تنش نبود، یک پیرهن چینی داشت و لبه جیبش عکس امام را زده بود که می خندید. شلوارش کُردی بود، هر چند به او نمی آمد کُرد باشد. جثه اش نحیف بود، ریشش بیش از معمول بلند و نگاهش... نگاهش دختر را یاد اهواز انداخت، یاد روزهای بچگی؛ اهواز، تهران، تبریز؛ به خاطر شغل پدرش ایران را یک دور گشته بودند. رو کرد به دوستش، گفت: «بین برادرهای کُرد چه برادرهای خوبی پیدا می شن!» دوستش خندید، گفت: «برادر همت از بچه های اصفهانه. من توی دانشسرا باهاش همکلاس بودم. این جا مسوول روابط عمومی سپاهه.»
تعداد کل : 20
بدون وضعیت : 13
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 1
در کتابخانه : 6
خراب : 0
گمشده : 0