گوشه هایی از سه عملیات بزرگ والفجر8، کربلای یک وکربلای 5
کتاب «نونی صفر» شروع غافلگیر کننده و شاعرانه ای دارد اما این شروع نرم و آهنگین، ناگهان مخاطب را با خود می برد به عملیات والفجر (فاو) و طوفان گلوله و آتش. سید حسن شکری در فصل نخستین کتابش از سه راهی نمک می گوید که از مناطق عملیاتی والفجر 8 بوده است. او در این فصل، نبرد ایمان و اضطراب را به نمایش می گذارد و اینکه چگونه ایمان و اراده بر هر ترسی غلبه می کنند؛ مانند صحنه ای که در برابر تانک های عراقی هیچ تانکی از ایران در کار نبوده و آنها مجبور بوده اند فقط با آرپی جی به جنگ تانک های مجهز آنها بروند. اگرچه این صحنه هول انگیز به شهادت غریبانه یکی از رزمندگان ختم می شود اما بلندای اراده رزمندگان ایران را نشان می دهد. شکری سپس در دومین فصل از کتاب، مخاطب را با جغرافیای خونین «سنگ شکن» آشنا می سازد که منطقه عملیاتی کربلای 1 در مهران بوده است. او این فصل را با خبر ناگوار تصرف مهران توسط نیروهای عراقی آغاز می کند و و بعد می رسد به صحنه های نفسگیر و پر التهابی مانند گذشتن از میدان مین که چندین شهید را به معراج می فرستد. «نونی صفر» هم عنوانی است که به دلیل مواضع هلالی شکل برای همیشه به منطقه عملیاتی کربلای 5 ضمیمه شده است و فصل سوم کتاب شکری را شکل می دهد. او این بار باز هم راوی صحنه های غریب و هول انگیزی می شود که مخاطب را متحیر می سازد؛ مثل صحنه ای که بیشترین فاصله آنها با عراقی ها فقط بیست متر بوده است. متن تقریظ رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) بر این کتاب: شهید محمد شکری که نوشته های لحظه به لحظه اش از چند عملیات، در شمار نورانی ترین یادگارهای دفاع مقدس است، گویا برادر مؤلف این کتاب است و از او در چند جا از کتاب «خط فکه» نام برده است. اکنون این برادر رزمنده و زنده در خلال آنانکه کتابش به آنها تقدیم شده، نام برادر شهیدش را نگنجانیده است ... زهی کرامت و بزرگواری ... برادر دیگری هم از او قبلاً بر مسند شهادت تکیه کرده بوده است: شهید سید علی شکری. اللهم احشرنا مع هولاء فی الدنیا والآخره.
گزیده کتاب در یک پیچ، ناگهان دوشکای دشمن سر راه ما سبز شد. در ابتدا چند نفر روی زمین پرت شدند. راه، دیگر بسته شدهبود. حاج حمید برای اینکه ببیند آنجا چهخبر است از جاده به آن طرف خیز گرفت. در همینحین یک تانک در وسط جاده آتش کرد و ناگهان گلولههای سرخرنگی از کنار حاج حمید رد شد. آنطرف، قتلگاه نیروهای خودی شدهبود. بسیجیها در محاصره بودند و عراقیها با استفاده از دوربین مادونقرمز، گلولههای زبانهکشیده را درست در میان نیروهای ما رها میکردند. صفحه56
تعداد کل : 14
بدون وضعیت : 8
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 2
در کتابخانه : 4
خراب : 0
گمشده : 0