زندگی نامه دانشجوی نابغه شهید سیدحسین علم الهدی
کتاب سفر سرخ که چاپ اول آن در سال 1376 و چاپ پنجم آن در پاییز 1387 منتشر شده است زندگینامه داستانی درباره وقایع، سرگذشت، خاطرات و یادداشت های شهید سیدحسین علم الهدی است. کتاب که زوایای مختلف زندگی شهیدعلم الهدی را از کودکی تا آغاز مبارزات انقلاب، از حلقه های مطالعاتی تا فعالیت در منطقه و نقش آفرینی به عنوان یک هسته ی فرهنگی اجتماعی و تا مبارزات دانشجویی در مشهد و سخنرانی در خوزستان و در نهایت جهاد و شهادت در هویزه را شامل می شود. صحنه پردازی های دقیق از شکنجه یک کودک خردسال در زندان ستم شاهی تا محیط خانوادگی روحانی تا لحظه های حساس نظامی که ویژگی عموم نثرهای محمودزاده است در این کتاب نیز نمود عینی یافته است و خواننده را در روابط مختلف ۱۳ فصل کتاب بدون وقفه برای به پایان بردن داستان رهنمون می سازد. کار تحقیقی جدی صورت گرفته در این کتب که بر پایه ی اطلاعات موجود از شهید تا مصاحبه با شخصیت های مختلف حتی رهبر معظم انقلاب سامان یافته است به این مجموعه ۳۸۸ صفحه ای وزانت دو چندان داده است.
گزیده کتاب گزیده1: از شهر امیدیه که خارج شدند،تا چشم کار میکیرد،بیابان بود.چادر های موقت ارتش برای استقرار نیرو ها در اطراف مراکز بهره برداری و تلمبه خانه ها به چشم می خورد.این چادر ها را پس از تهدید جدی اعتصاب کارکنان شرکت نفت که از یک ماه گذشته آغاز شده بود،برا پا کرده بودند.شاه اصرار داشت صادرات نفت ادامه یابد تا در سطح بین المللی وضعیت داخلی کشور را عادی جلوه دهد.استقرار نیروهای نظامی در نقاط مهم شهر نفت،زمانی آغاز شد که تعدادی دیگر از کارکنان شرکت طی اطلاعیه ای تصمیم به فراگیر کردن اعتصاب کردند.کارکنان خارجی-که اغلب آمریکایی بودند-از تعطیلات تابستانی برگشته بودند،اما هنوز ادامه ی فعالیت شرکت نفت مشخص نبود.حسین و یدالله از کنار تلمبه خانه ای بزرگ گذشتند. فصل هفتم صفحه 119 گزیده2: حسین گاه این بیابان را در فردایی پرآشوب تصور میکرد و خود را در قلب میدانی میدید که رگبارش امان دشمن را بریده است. گاه خود را در محاصره انبوهی از تانکهای دشمن تصور میکرد که هیچ راه گریزی برایش متصور نیست. شاید به همین دلیل بود که در نظرش غم و شادی در هم آمیخته بودند و او را به وجد میآوردند. اولین بار بود که جنگ را با تمام معنایش در ذهن مرور میکرد. «خداوند هرگونه جنگ را به جز جهاد علیه کفار ممنوع ساخته است. تنها جنگی مشروع است که هدف نهایی آن جهاد باشد. فردا چه خواهد شد؟ آیا افکار شوم صدام مسلمین عراق را در صف قار کفار داده است؟» با صدای مهیب توپخانه به خود آمد. یاد شمشیر ذوالفقار امام علی (ع) افتاد که چگونه ناکثین را از دم تیغ میگذراند. آن چه از دوران سکوت امام علی (ع) خوانده بود، در نظرش مجسم شد و تفسیر هرچه که چند دقیقه قبل مرور کرده بود، در نظرش تغییر کرد. رفته رفته به آرامش رسید.
تعداد کل : 15
بدون وضعیت : 11
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 1
در کتابخانه : 3
خراب : 0
گمشده : 0