۱۱۰ داستانک از شهید مدافع حرم محسن حججی
کتاب حاضر، 110 داستان کوتاه را از زندگی شهید محسن حججی فراهم آورده است.
گزیده کتاب گزیده1: سینه ام دیگر تاب ندارد ... مگر چند نفر شوق رفتن دارند ؟ یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد ؟ مگر جز این است که حسین هم عباس را برد و هم حر را ... مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جون ... خدایا اگر شوقی هست اگر شجاعتی هست اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس ... می توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی ... می توانستی مرا هم آنقدر سرگرم کنی که فکر جهاد هم نباشد ، چه برسد به رفتن ... می توانستی آنقدر وابسته ام کنی که نتوانم از داشته هایم دل بکنم ... اما خدایا از همه چیز دل بریده ام ... از زن و فرزندم گذشتم ... دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنکه که مرا به تو برساند ... گزیده2: روستایی را از داعش پس گرفته بودیم. اما درگیری هنوز ادامه داشت. همه پشت خانه ها سنگر گرفته بودیم. از زمین و آسمان داشت سرمان گلوله و خمپاره ایستاد به نماز. دوتا از بچه های سپاه قدس گیر دادند بهش که الان وقتش نیست. محسن اما عین خیالش نبود. بهشان گفت:« می خواهم نماز رو اول وقت بخونم. شما کاری به کار من نداشته باشید.» ایستاد به نماز. توی همان معرکه و زیر آن باران گلوله و آتش...
تعداد کل : 20
بدون وضعیت : 16
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 3
در کتابخانه : 1
خراب : 0
گمشده : 0