کتابی که بیش از 11 میلیون نفر را شیعه کرده است
آنگاه هدایت شدم ترجمه فارسی کتاب «ثُمَّ اهْتَدَیتُ» نوشته محمد تیجانی سماوی که ماجرای تغییر مذهب خود از اهل سنت به شیعه را نوشته است. تیجانی ضمن نقل زندگینامهاش، ماجرای سفرش به عراق و نجف و دیدار و گفتگوهایش با عالمان شیعه از جمله سید ابوالقاسم خوئی و سید محمد باقر صدر را بازگو کرده است. نویسنده در این کتاب با استناد به احادیث اهل سنت، از عقاید مذهب شیعه دفاع میکند. این کتاب به چهارده زبان ترجمه و چندین بار در ایران چاپ شده است. انتشار این کتاب با واکنشهایی از سوی برخی علمای اهل سنت مواجه شد و برخی شخصیتِ نویسنده و داستان را ساختگی دانستهاند.
نویسنده کتاب «آنگاه هدایت شدم» معتقد است: این کتاب بیش از 100 بار تجدید چاپ شده و زمینه شیعه شدن بیش از 3 میلیون نفر در تونس و 8 میلیون نفر در ترکیه را ایجاد کرده است
محمدتیجانی السماوی در سال ۱۳۱۵ش در شهر «قوضه» در جنوب تونس متولد شد. تحصیلات خود را تا مدارج دبیرستان و پیشدانشگاهی گذراند. پس از استقلال تونس از فرانسه استادیار مؤسسات پیش دانشگاهی شد. پس از ۱۷ سال تدریس به دانشگاه سوربون رفت و بیش از ۸ سال به بررسی و تطبیق ادیان توحیدی سه گانه پرداخت و پس از اخذ لیسانس تحقیقات تخصصی در این زمینه از دانشگاه سوربن فارغالتحصیل شد و همچنین در رشته فلسفه و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و مذاهب اسلامی از این دانشگاه دکترای درجه ۳ و سپس دکترای بینالمللی اخذ کرد.
تیجانی از پیروان اهل سنت و فرقه مالکی بود. او در ده سالگی حافظ نیمی از قرآن کریم بود. در جوانی و پس از شرکت در کنفرانس مربوط به اعراب مسلمان در مکه تحت تأثیر وهابیت قرار گرفت و به تفکرات آنها گرایش پیدا کرد. برای آشنایی بیشتر با اندیشههای وهابی به لیبی، مصر، لبنان، سوریه، اردن و عربستان سفر کرد. به او پیشنهاد اقامت در دانشگاه الازهر مصر داده شد. او در یکی از سفرهایش به لبنان با دکتر منعم از اساتید دانشگاههای عراق که شیعی مذهب بود آشنا گردید. این آشنایی باعث شد که وی به تفکر شیعه بیاندیشد و پس از مطالعات و بررسیهای دقیق وارد دنیای تشیع شود، تا جایی که هماکنون وی یکی از بزرگترین مبلغان مکتب شیعه است. تیجانی تاکنون ۱۱ جلد کتاب پیرامون تشیع نگاشته است که پرمخاطبترین آنها عبارتند از: آنگاه هدایت شدم، اهل سنت واقعی(دوجلد)، از آگاهان بپرسید، همراه با راستگویان، راه نجات، اهل بیت کلید مشکلها، سفرها و خاطرات.
گزیده کتاب
گزیده1:
در مقدمه کتاب آمده است:
کتاب من ساده و بی آلایش است، داستان یک مسافرت می باشد. داستان یک کشف نوین، نه اکتشاف در جهان اختراعها و ابتکارات تکنیکی و فیزیولوژی، بلکه در جهان عقائد و در میان سیلی از مکتب های مذهبی و فلسفه های دینی. و از اینکه این کشف، نخست تکیه بر خردی سالم و ذهنی پاک دارد، همو که انسان را از سایر مخلوقات ممتاز ساخته و از این روی کتابم را به هر عقل سالمی که حق را تشخیص داده و از میان توده های باطل می گزیند و سخنان را با ترازوی عدالت می سنجد و کفه راستین را ترجیح می دهد و با مقارنه گفتگوها و حرفها، آنچه که منطقی و متین است از سخن شیرین و دلربا جدا می سازد اهداء می کنم.
گزیده2:
به ملاقات سید محمد باقر صدر هم رفتیم که خیلی خوشآمد گفت و مرا کنار خود نشاند، نماز ظهر وعصر را به امامت او خواندیم، احساس میکردم در کنار اصحاب بزرگوار پیامبر(ص) قرار گرفتهام، چرا که نماز همراه با دعا و حمد و ثنای پروردگار و صلوات و سلام بر محمد وآل طاهرینش بود.
بعد از نماز مردم عادی از سید سؤالاتی میکردند و علمای شیعه از حجاز، بحرین، قطر، امارات، لبنان، سوریه، ایران، افغانستان، ترکیه، افریقا با سید سخن میگفتند. من چهار روز با سید بودم و گفتگوهایی با او کردم.
برخی از این گفتگوها چنین بود: درباره شهادت به ولی خدا بودن علی(ع)، در نماز پرسیدم، گفت: این شهادت جزء نماز نیست؛ ولی برای مقابله با کسانی که حضرت را سالهای سال لعنت میکردند، مستحب است گفته شود، همچنان که شهادت به بهشت و جهنم و معاد نیز مستحب میباشد.
از عزاداری و گریه شیعیان بر حسین بن علی رضی اللّه عنه پرسیدم، گفت: اینها که بر سیدالشهدا گریه میکنند، مصیبت امام حسین را با دل و جان دیدهاند، وانگهی خود حضرت رسول بر فرزندش حسین گریه کرد و جبرئیل از گریه آن حضرت گریه کرد.