از آگاهان بپرسید جلد 2
هر چند تمام کتابهای دکتر تیجانی جالب ، جذاب ، آموزنده و پر محتوا است ولی کتاب « از آگاهان بپرسید »بر سایر کتابهای دکتر تیجانی برتری دارد ، زیرا در کتاب از آگاهان بپرسید ، مطالب دسته بندی . مرتب شده و بحث استدلالی و منطقی است ؛ گو اینکه یک ویژگی در تمام آثار دکتر تیجانی به چشم می خورد و آن خلوص و قصد قربتی است که نویسنده محترم از آن برخوردار است و به همین علت است که مومنین و علاقمندان به مکتب اهل بیت علیهم السلام و مسلمانانی که با قلبی پاک در پی رسیدن به حق و در جستجوی حقیقت اند ، به محض منتشر شدن کتابهای این استاد بزرگوار ، برای مطالعه و نشر و پخش آن پیشقدم می شوند . در این کتاب به موارد زیر پرداخته می شود: سوالهایی در مورد خداوند(رویت خداوند ، عدل الهی ، ) سخن اهل ذکر در این مورد. سوالهایی در مورد رسول اکرم صلی الله علیه و آله (عصمت) سخن اهل ذکر در این مورد. سوالهایی درباره اهل بیت(اهل بیت چه کسانی هستند، عایشه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و پس از ایشان، رفتار عایشه با امیرمومنان علیه السلام ، هشدار پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد عایشه) سخن اهل ذکر در این مورد. سوالهایی در مورد اصحاب، (قرآن کریم و افشای برخی اصحاب ، پیامبر و کشف حقایق برخی از اصحاب ، اصحاب در قبال اوامر رسول خدا صلی الله علیه و آله قبل و پس از رحلت ، ضایع نمودن سنت پیامبر صلی الله علیه و آله، گواهی ابوذرغفاری در مورد برخی اصحاب ، گواهی تاریخ در مورد برخی اصحاب ) سخن اهل ذکر در مورد برخی اصحاب. محمدتیجانی السماوی در سال ۱۳۱۵ش در شهر «قوضه» در جنوب تونس متولد شد. تحصیلات خود را تا مدارج دبیرستان و پیشدانشگاهی گذراند. پس از استقلال تونس از فرانسه استادیار مؤسسات پیش دانشگاهی شد. پس از ۱۷ سال تدریس به دانشگاه سوربون رفت و بیش از ۸ سال به بررسی و تطبیق ادیان توحیدی سه گانه پرداخت و پس از اخذ لیسانس تحقیقات تخصصی در این زمینه از دانشگاه سوربن فارغالتحصیل شد و همچنین در رشته فلسفه و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و مذاهب اسلامی از این دانشگاه دکترای درجه ۳ و سپس دکترای بینالمللی اخذ کرد. تیجانی از پیروان اهل سنت و فرقه مالکی بود. او در ده سالگی حافظ نیمی از قرآن کریم بود. در جوانی و پس از شرکت در کنفرانس مربوط به اعراب مسلمان در مکه تحت تأثیر وهابیت قرار گرفت و به تفکرات آنها گرایش پیدا کرد. برای آشنایی بیشتر با اندیشههای وهابی به لیبی، مصر، لبنان، سوریه، اردن و عربستان سفر کرد. به او پیشنهاد اقامت در دانشگاه الازهر مصر داده شد. او در یکی از سفرهایش به لبنان با دکتر منعم از اساتید دانشگاههای عراق که شیعی مذهب بود آشنا گردید. این آشنایی باعث شد که وی به تفکر شیعه بیاندیشد و پس از مطالعات و بررسیهای دقیق وارد دنیای تشیع شود، تا جایی که هماکنون وی یکی از بزرگترین مبلغان مکتب شیعه است. تیجانی تاکنون ۱۱ جلد کتاب پیرامون تشیع نگاشته است که پرمخاطبترین آنها عبارتند از: آنگاه هدایت شدم، اهل سنت واقعی(دوجلد)، از آگاهان بپرسید، همراه با راستگویان، راه نجات، اهل بیت کلید مشکلها، سفرها و خاطرات.
تاريخ تمدن هاي بزرگ با اعتقاد به ماوراءالطبيعه و عالم غيب پيوندي عميق و ناگسستني دارد. در دل هر تمدني، صفير بيدارباش مصلحان و يكتاپرستان از يكسو و سفره طمع برانگيز مفسدان و مشركان از سوي ديگر، دنيا را به صحنه نبردي دايمي تبديل كرده است. حتي در تمدن هاي هند و چين نيز آثاري از يكتاپرستي و اعتقاد به نيرويي بي نهايت در وراي طبيعت كه به تدبير جهان مي پردازد مشاهده مي شود. به عنوان مثال،« اوپانيشاد»ها و« بهگود گيتا» انديشه وحدت وجود را مطرح مي كنند كه در آن خدا، در عين حال كه عين هستي و همه هستي است، مشخصا مصداق يكي از موجودات نيست و اين امر همان تشخص ناپذيري خدا است. البته گاهي نيز صفات متناقضي را به او نسبت مي دهند و يا«منسيوس» كه بزرگ ترين فيلسوف مكتب اديبان پس از كنفوسيوس در چين است مي گويد: انسان با پروراندن ذهن خويش تا آخرين حد امكان مي تواند طبيعت را بشناسد و با شناخت طبيعت مي تواند آسمان (خدا) را بشناسد. با اين وجود، گواهي تاريخ و يافته هاي باستان شناسان در مورد جبهه توحيد عادلانه نيست. آثاري كه از بت ها و بتكده ها بر جاي مانده است بسيار بيشتر از مفاهيم بلند توحيدي و حكمي است كه در برخي كتيبه ها و متون مقدس اديان باقي مانده است. بت هاي ريز و درشت و معابد زرق و برق دار در نگارش تاريخ بيش از سخنان حكيمانه عارفاني كه از شهرت گريزان بودند و چه بسا مخاطبي درخور پيدا نمي كردند، انعكاس يافته است. پس نبايد در مطالعه تاريخ از اين نكته مهم غفلت كرد و دنياي گذشته را كاملا عجين شرك و بت پرستي دانست. خداي موحدان، نه قابل تصور و تصوير بود و نه در مكان و زمان خاصي مي گنجيد. از سوي ديگر نگارش و گزارش هاي تاريخي در انحصار دربار و جريان غالب بوده است و شاهان و فرمانروايان، گزارش نبردها و نام و نسب خود را بر مطالب ديگر ترجيح مي دادند. پس بايد اذعان داشت كه ناگفته ها و گمشده هاي تاريخ بشر در مورد يگانه پرستان بسيار است. شايد اين دو جريان اعتقادي يعني توحيد و شرك را بتوان با دو اصطلاح قرآني«كوثر» و«تكاثر» منطبق كرد. تكاثريان كساني هستند كه به دليل برخورداري ثروت، غافل مي شوند و براي فخر فروشي به شمارش اموات خود مي پردازند و تكاثر ثروت و حسب و نسب آنان را غره مي سازد: الهاكم التكاثر». در مقابل اين جريان، كوثريان قرار دارند كه مصداق«خير كثير» براي مردم بودند كه به محوريت عصمت در برابر جريان«تكاثر» ايستادند. در يك طرف، مشركان و كافران بودند و در سوي ديگر، پيامبر اكرم (ص)، ائمه اطهار (ع) و پيروان آنان. فرايند « مرجعيت» ادامه همان جريان كوثر است كه از طريق آن، وراثت علمي نبي اكرم (ص) ادامه مي يابد. با وجود مرجعيت، جريان توحيد و راه انبيا ادامه پيدا مي كند و جريان مقابل، يعني تكاثر، ابتر مي ماند. انبياء الهي پرچمداران توحيد و بيداري مردم بودند و از طريق وحي، پيام الهي را دريافت كرده و به مردم ابلاغ مي كردند. آموزه هاي آنان، تنها شامل اعمال عبادي و روحاني پيچيده و مبارزه با طاغوت هاي زمان نبود، بلكه شواهد تاريخي فراواني وجود دارد كه ثابت مي كند امور به ظاهر ساده اي چون طهارت و نظافت را نيز ابتدا انبيا به انسان ها آموختند. نياز انسان براي تعالي، از نظافت و طهارت ظاهري گرفته تا پيچيده ترين اعمال عبادي و نكته هاي اعتقادي را شامل مي شود. با وجود چنين وسعتي در آموزه هاي ديني و با توجه به اين كه زندگي افراد محدود است و تنها در يك يا چند رشته علمي يا مهارت عملي مي توانند برجسته شوند، پس بايد در باقي مسايل ـ و به ويژه اعتقادات ـ از آگاهان بپرسند. پرسش از آگاهان نه تنها وظيفه اي عقلي، بلكه وظيفه اي شرعي نيز هست. قرآن كريم مي فرمايد: «از آگاهان بپرسيد اگر نمي دانيد»(انبيا:7). اين آگاهان چه كساني هستند؟ اين آگاهان در مرحله نخست پيامبر اكرم( ص) و جانشينان آن بزرگوار اند. اما روشن است كه هميشه وجود معصوم در دسترس نيست پس قرآن كريم دستور ديگري دارد:A« و ما كان المؤمنون لينفروا كافّه فلولا نفر من كلّ فرقه طائفة ليتفقّهوا فى الدين ولينذروا قومهم اذا رجعوااليهم لعلهم يحذرون ؛ شايسته نيست مؤمنان همگى كوچ كنند. چرا از هر گروهى طايفه اى از آنان كوچ نمى كنند تا در دين آگاه شوند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنان را انذار كنند. شايد بترسند و خوددارى كنندA» (توبه:122). در اصطلاح ادبي (لولا) تحضيضيّه است و امر بعد از خودش را واجب مي كند؛ يعني هجرت علمي (نفر) براي هر گروهي از هر جامعه اسلامي واجب است. چون اين نفر ضرورت دارد (تفقه) و (انذار) هم، كه هدف نفر را تشكيل مى دهند، واجب مى شوند؛ يعني الزاما گروهي بايد به سوي اجتهاد و فهم دين گام بردارند. از سوي ديگر، اگر چه تفقه به خودي خود امر مطلوبي است اما از جهت اينكه نوعي تحذر به دنبال خود دارد كاركرد جمعي پيدا كرده و از اين نظر مطلوبيت ديگري مي يابد. به عبارت ديگر، وقتي كه فقيه، انذار مي كند، تحذر بايد تحقق يابد. تحذر را صرفاً يك خوف و تأثر نفسانى و درونى نمي دانند، بلكه آن را تاثير و نتيجه انذار در رفتار و كردار آدمى معني مي كنند. از اين رو، تحذر به انذار فقيه لازم است و اين همان تقليد و مصداق پيروي از قول و فتواى آگاهان است. روشن است كه اين آگاهان معصوم نبوده و از خود مردم هستند. از مصاديق روشن انذار، تبيين احكام الهى و بيان واجبات و محرمات است. فقيه بايد احكامى كه ترك آنها موجب كيفر خواهد بود، به مردم بگويد و بر مردم نيز واجب است كه با رعايت آنها از كيفر و عقوبت اخروي دور شوند. فقط خدا مي داند كه اين آيه شريفه چه تعداد عالم، فقيه و دانشمند به عالم اسلام هديه كرده است. كاركرد و تأثير فرهنگي آيه نفر بر جوامع اسلامي و به تبع آن بر جهان علمي قبل از رنسانس، بسيار وسيع بوده و به راستي شگفت انگيز است. وظيفه فقيه صرفا روايت و نقل ساده روايات نيست، بلكه وظيفه اصلي او درك عميق از مفاهيم و متون ديني و داشتن قدرت استنباط احكام شرعي است. در غير اين صورت " انذار" محقق نمي شود. از سوي ديگر، كسي كه در علوم ديني به معاني آيات و روايات دسترسي پيدا كرد، نمي تواند آنها را كتمان كند: A«انّ الذين يكتمون ما انزلنا من البينات والهدى من بعد ما بيّناه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون ؛ آنان كه دلايل روشن و وسيله هدايتى را كه نازل كرده ايم، بعد از آن كه در كتاب بيان ساختيم، كتمان مى كنند، خدا آنان را لعنت مى كند و همه لعنت كنندگان نيز آنان را لعنت مى كنندA»(بقره:159). در آيه شريفه فوق ،كتمان، منحصر به نشانه هاى نبوت نيست، بلكه نرساندن احكام الهى و وظايف شرعى به مردم را نيز در بر مي گيرد. از سوي ديگر مردم نيز بايد پذيراي اين ابلاغ احكام باشند و به كسي كه توانايى استنباط احكام از راه صحيح شرعى را دارد، مراجعه نمايند. پس بر مجتهد واجب است كه اجتهاد كند ونظرش را باز گويد و بر غير مجتهد لازم است كه بدان عمل كند. اين مفهوم همان مراجعه به فقيه يا تقليد است. در روايات نيز اين معني تاييد شده است. (2) شناخت زيباييها و ژرفاى سخنان معصومين(ع)، تخصص ويژه اي مي طلبد كه از ادبيات عرب تا علم اصول استنباط را در بر مي گيرد(3). روشن است كه فائده فتوا دادن به اين است كه ديگران بر آن فتوا ترتيب اثر بدهند و بر طبق آن عمل كنند. پس اگر مردم بخواهند از معصوم اطاعت كنند بايد در مسايل ديني از يك مجتهد تقليد كنند. جايگاه عقل در تقليد تقليد در معارف اسلامى، بسيار محدود است. نخستين مسأله اي كه در رساله هاي عمليه مطرح مي شود، اين است كه A«تقليد در اعتقادات جايز نيست، همچنين در اعمال و دستورات غير اعتقادي كه ضروري دين باشد نيز تقليد لازم نيست...A» به اين ترتيب، تقليد، در بخش احكام، آن هم نه خود احكام، بلكه فروع آن مجاز است. در فروع و آنچه ضرورى دين شمرده مي شود، تقليد جايز نيست. تقليد، در فروع فروع است. مثلاً در اعتقاد به وجوب و ضرورى بودن نماز، حج، زكات، روزه و مانند آن تقليد جايى ندارد و اين احكام را هر مسلمانى بايد از روى آگاهى و تحقيق باور داشته باشد و فقط در كيفيت اقامه آن اعمال مي بايست تقليد كرد. در اسلام تحقيق و تفكر و تعليم و تعلم، برترين اعمال شمرده شده است . در اسلام، اساس ايمان بر تحقيق و تعقل است. اگر مقلد در فروع دين تقليد مي كند، دليل و حجت دارد. اما در اصول دين چنين دليل و اجازه اى را ندارد. از اين رو بخشي از زندگي هر مسلماني مي بايست به تحقيق در مسايل اساسي ديني اختصاص يابد. در مورد جايگاه و رابطه عقل و دين نظر غالب دانشمندان شيعي كه جريان اجتهاد بر مبناي آن است ،براين است كه العقل مصباح الدين؛ يعني عقل چراغ دين است و همچنانكه از آغاز حركت و ورود به خانه تا پايان راه به چراغ نياز است، از ابتداي پذيرش دين تا به انتهاي اصول و فروع احكام، عقايد، اخلاق و مانند آن به عقل نياز داريم. اگرمسلمان محققانه به وجود خداوند، نبوت و جهان آخرت اعتقاد پيدا كرد، از گناه و معصيت رويگردان خواهد شد. شايد بتوان گفت كه بزرگترين مشكل ما بي توجهي به اين نخستين مساله رساله باشد. در اصول دين، براي هر مسلمانى آن اندازه آگاهى كه او را قانع كند و باعث ايمان و اطمينان او شود كافى است ولي بالاتر بردن كيفيت و ميزان اعتقاد همواره مطلوب شارع بوده است . سه راه پيش رو : اگر پذيرفتيم كه خداوند از ما تكليفي مي خواهد و يك مسلمان مومن، يله و رها نيست و براي هدف والايي به دنيا آمده است، در مقام تكليف،سه راه پيش روي خود دارد. نخست اينكه كمر همت ببندد و بخشي از عمر خود را به آموزش علوم ديني و رشته هاي شانزده گانه آن اختصاص دهد. دوم اينكه احتياط كند و راه سوم، تقليد در فروعات فقهي است كه به نظر مي رسد براي كساني كه فرصت تحصيل و تحقيق ندارند انتخابي كاملا منطقي است. پس اين سه راه چنين اند: 1- اجتهاد: روشن است كه اين كار براى همه افراد مقدور نيست. از يك طرف كتاب هاي روايي گسترده و متنوّع اند. از طرف ديگر، كتاب هاي فقيهان گذشته كه نظراتشان در كشف سيره علما بسيار مهم است به مرور زمان حجم عظيمي را تشكيل داده است. همچنين قواعد و فروعِ فقهى و اصولى نيز فراوان است و علوم مقدماتي ويژه اي هم كه فراگيري آنها به عنوان مقدمه اجتهاد لازم است، بر اين حجم افزوده مي شود. از اين رو است كه امكان دسترسى به اجتهاد براى همه وجود ندارد. بنابراين بايد عده اي اختصاصاً به اين كار بپردازند و در اين زمينه صاحب نظر شوند. 2- احتياط: اگر كسي به آن دسته از احتمالها و فتواها عمل كند كه يقين كند به وظيفه اش عمل كرده است، او را محتاط گويند. مثلاً اگر عده اى از مجتهدان عملى را حرام بدانند و عده اي ديگر جايز، در اين صورت شخص محتاط آن عمل را ترك مي كند. مشكل تر از آن، صورتي است كه بعضي از مجتهدان عملي را واجب و گروهي مستحب شمارند كه شخص محتاط مي بايست آن را به جا آورد و مواردي مانند آن. بنا بر اين، عمل به احتياط براى همه امكان ندارد؛ زيرا تشخيص مواردي كه بايد احتياط كرد، كمتر از اجتهاد نيست. 3- تقليد: پس براي مومنين و كساني كه به وظيفه ديني خود مي انديشند راهي جز تقليد نمي ماند. متاسفانه بسياري در باب تقليد مسامحه مي كنند و اين دستور الهي را سبك مي شمارند. پدران و مادران مسلمان وظيفه دارند براي فرزندان بالغ خود مجتهد و مرجع تقليدي را مشخص كنند و آنها را به پيروي از او ترغيب نمايند. امروزه دسترسي به دفاتر مراجع تقليد از طريق تلفن و سايت هاي اينترنتي بسيار آسان شده و رساله هاي عمليه و توضيح المسايل در هر شهر و آبادي پيدا مي شود.
تعداد کل : 6
بدون وضعیت : 5
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 1
خراب : 0
گمشده : 0