علی (علیه السلام) از زبان علی(علیه السلام)
امیرالمومنین(ع) از هر نظر بی نظیر است. در اولیا، اوصیا و بزرگان کسی را جز ایشان سراغ نداریم که خودش زندگی را از ابتدا تا انتها بیان کرده باشد. از آنجا که این کتاب ترجمه ایست از ۷ جلد کتاب عربی، به تبع آن برخی از مسائل از جمله زندگی مشترک ایشان با حضرت زهرا و نحوه ی شهادت این بانوی بزرگوار کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما نکته اصلی که این کتاب را از سایر کتاب های دیگر درباره حضرت علی متفاوت می کند این است که این کتاب مجموعه ای از صحبت های خود حضرت هستند که به گونه ای داستان وار در کنار هم چیده شده اند (قسمت هایی نیز که در گفت و گوی ایشان با دیگران و به نقل از آنها گفته شده در کتاب هست و با رنگ خاکستری چاپ شده است). بنابراین اگر به داستان های تاریخی علاقه دارید و دوست دارید کتابی بسیار روان و به دور از سختی های درک متون تاریخی و بدون تخیل نویسنده بخوانید، این کتاب را حتما مطالعه کنید. کتاب "علی از زبان علی دربردارنده گزارش های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است و نه عهده دار بیان معارف عمیق توحیدی.در واقع این کتاب از اول تا آخر از زبان حضرت علی(ع) است و پاورقی جزئی دارد."علی از زبان علی علیه السلام" از 10 فصل دوران مکه, دوران مدینه, دوران خلفا, دوران خلافت, دوران جنگ جمل, دوران جنگ صفین, دوران حکمیت, دوران جنگ نهروان, دوران غارت ها و دوران شهادت تشکیل شده است. -فصل اول مربوط به دوران مکه است که به دوران کودکی امیرالمومنین پرداخته و موضوع نخستین ایمان آورنده به رسول خدا و اسلام را مطرح کرده است. در این فصل به این مطلب که امیرالمومنین محبوت ترین فرد در نزد رسول خدا بود و رسول خدا بسیار علی ع را دوست می داشت پرداخته شده است. -فصل دوم به دوران مدینه اختصاص دارد. موضوعاتی که در این فصل به آنها پرداخته شده است عبارتند از هجرت به مدینه، پیمان برادری با رسول خدا (این داستان را همه می دانیم اما به نظرم از زبان علی ع بسیار شنیدنی است)، ازدواج با دختر رسول خدا،و... -فصل سوم به دوران خلفا می پردازد. در این فصل به مواردی چون تغییر مسیر خلافت، اتمام حجت با مردم در موضوع خلافت و امامت، نهایت بی یاوری، سکوت برای حفظ وحدت، گفتگویی مستدل با ابوبکر، ماجرای غم بار فدک، شهادت فاطمه زهرا، آغاز زمانداری خلیفه دوم و ... -فصل چهارم به دوران خلافت امیرالمومنین می پردازد. در این فصل موضوعات امتناع از پذیرش خلافت، شور و هیجان بی نظیر مردم برای بیعت، شرایط پذیرش حلافت، بیعتی بی نظیر در آزاد ترین وضع، انگیزه پذیرش خلافت، بیعت طلحه و زبیر، برخورد با متخلفان با بیعت، سخنرانی های آغاز خلافت و آغاز ناخشندوی خواص پرداخته شده است. -فصل ۵ کتاب با عنوان دوران جنگ جمل به موضوع جنگ جمل اختصاص یافته است. در این فصل به موضوعات عهد شکنی طلحه و زبیر، عزیمت طلحه و زبیر به مکه، حرکت طلحه و زبیر و عایشه به سمت بصره، بسیج مردم برای مقابله با فتنه ناکثین، در منزلگاه ربذه، مخالفت های ابو مسی اشعری، نامه هایی به مردم کوفه،و... -فصل ششم کتاب به دوران جنگ صفین پرداخته است. موضوعاتی مانند اولین گام ها برای برخورد با معاویه در مدینه، آغاز برخورد با معاویه در کوفه، مکاتبات با معاویه، اعزام نماینده به شام، پاسخ به فرستادگان معاویه، سلسله مکاتبات با معاویه، اتمام حجت با معاویه، نصیحت به معاویه، پاسخ به اتهامات و جوسازی های معاویه، مکاتباتی با عمروبن عاص،و... -فصل هفتم به موضوع دوران حکمیت پرداخته است. عناوین این فصل عبارتند از قرآن بر سر نیزه ها، بازگرداندن مالک اشتر از میدان جنگ، پاسخ به نامه معاویه، انتخاب اجباری ابو موسی اشعری، نوشتن معاهده حکمیت، توصیه های امام به داوران حکمیت، خوارج مولود حکمیت، بازگشت از صفین، ورود به کوفه و تحلیلی جامع از جنگ صفین. -فصل هشتم مربوط به دوران جنگ نهروان است. زیر عناوین این فصل شامل مدارا و نرم خویی با خوارج، پاسخ هایی به شعارهای خوارج، خبر خیانت نمایندگان در حکمیت و آمادگی برای جنگ، آمادگی دوباره برای جنگ با معاویه، دعوت از خوارج برای شرکت در جنگ با معاویه، تغییر مسیر جنگ از شام به نهروان،و... -فصل نهم مربوط به دوران غارت ها است. بسیج مردم برای عزیمت به جنگ با معاویه، اعزام مالک اشتر به مصر و شهادت وی در این مسیر، شهادت محمد ابن ابی بکر استاندار مصر، فتنه انگیزی در بصره، مقابله با غارت ضحاک در اطراف عراق، مقابله با غارت های نعمان و ابن مسعده و یزید ابن شجره، -فصل دهم و آخرین فصل کتاب علی از زبان علی مربوط به دوران شهادت آن حضرت است. در این فصل موضوعات نزدیک بودن وعده شهادت، ملاقات با رسول خدا در رویاف شب ضربت خوردن، سفارش به مدارا با ابن ملجم، گفتگوهایی با عیادت کنندگان، آخرین وصایا و لحظه ارتحال مطرح شده است.
گزیده1: در دامان رسول خدا (ص) ( من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، در روز سیزدهم رجب سال ۳۰ عامالفیل، در شهر مکه و در درون خانهٔ کعبه متولد شدم. پدرم ابوطالب، چندین فرزند داشت و ازنظر معیشت در تنگنا بود. خویشان نزدیک به یاری وی شتافتند و هرکدام سرپرستی یکی از فرزندان او را برعهده گرفتند. از آن میان، رسول خدا (ص) مرا برگزیدند تا همچون عضوی از خانوادهٔ آن حضرت، در کنار ایشان و خانوادهشان زندگی کنم. پیامبر (ص) پسری نداشتند؛ اما تقدیر الهی چنان بود که از من، چونان فرزندشان نگهداری کنند و در رشد و تربیت من از هیچ لطفی دریغ نورزند و تمام مهر و عطوفتی که یک پدر به فرزندش دارد، برای من بهکار گیرند؛ تاآنجاکه) رسول خدا (ص) مرا در دامان خویش مینشاندند و در آغوش میگرفتند و در بستر مخصوص خود جای میدادند. در کنار ایشان آرام میگرفتم و بوی خوش آن حضرت به مشامم میرسید. حتی گاه غذا را لقمهلقمه در دهانم میگذاشتند. هرگز دروغی در گفتار من و خطایی در رفتار من مشاهده نکردند. از لحظهای که رسول خدا (ص) را از شیر گرفته بودند، خداوند گرامیترین فرشتهاش را مأمور تربیت وی کرده بود تا او را همواره به راههای کرامت و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند. من نیز همواره با رسول خدا (ص) بودم، همچون فرزندی که همیشه در کنار مادر است. آن بزرگوار نیز هر روز درس جدیدی از اخلاق نیکو به من میآموختند و از من میخواستند که در گفتار و رفتار، از ایشان پیروی کنم. رسول خدا (ص) هر سال، چندماهی را در غار «حراء» سپری میکردند. در آن ایام، تنها من بودم که با ایشان ملاقات میکردم و درطول این مدت، جز من، کسی ایشان را نمیدید.
تعداد کل : 38
بدون وضعیت : 29
در حال مطالعه : 3
در قفسه : 3
در کتابخانه : 3
خراب : 0
گمشده : 0