ر این نکته هیچ شکی نیست که کربلا تابلوی کاملی از زندگی دینی است تا انسان در هیچ شرایط و موانعی از سیر به سوی خدا باز نماند و از همه سختتر شرایط و موانعی است که امویان در مقابل مسلمانان قرار دادند که عملاً در آن شرایط از اسلام جز قالبی باقی نمیماند و تمام ارزشهای الهی در ذیل ارزشهای جاهلیت به حجاب میرفت و سبّ حضرت علی(ع) که نمونهی کاملی از یک انسان معنوی بود، حکایتی است از روح کلی حاکمیت امویان که بناست به اسم اسلام بر مسلمانان حکومت کنند. در نظر بگیرید اگر حکومتِ حزب اموی ادامه مییافت و نقشههای معاویه بهبار مینشست از اسلام چه چیزی باقی میماند؟ مؤلف محترم سعی نموده با شواهد تاریخی جایگاه امویان را در تاریخ اسلام نشان دهد و روشن کند نهضت کربلا متوجه دفع خطر امویان از اسلام بود تا جهان اسلام را - اعم از شیعه و سنی- از فتنهی آن حزب آزاد نماید و با چنین توجهی به نهضت حضرت امام حسین(ع) ،روح و رویهای را کالبد شکافی میکند که همواره اسلام حقیقی را نشانه میرود و خواسته یا ناخواسته زمینهی ضد ارزششدن ارزشهای حقیقی را پدید میآورد.
در این کتاب سعی شده دو موضوع مورد توجه خوانندگان محترم قرار گیرد؛ در موضوع اول علاوه بر بررسی زمینههایی که منجر به شهادت امام حسین(ع) شد به این نکته میپردازد که باید چگونه آن زمینهها را ارزیابی کرد تا امروز جامعهی اسلامی گرفتار همان تفکراتی نشود که به اسم توسعهی غربی زمینهساز ضد ارزششدن ارزشها میگردد، و اینکه آن تفکر چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید از آن فاصله گرفت. موضوع دوم، توجه به روش حضرت سیدالشهداء(ع) است که حضرت چگونه توانستند جهان اسلام را از نقشهی عظیم سرکرده امویان یعنی معاویه رهایی بخشند و راز این رهایی را چگونه باید جستجو کرد رازی که اصحاب حضرت متوجه آن شدند و به زیبایی تمام حضرت را یاری کردند، اما نه برای شهیدنشدن، بلکه برای تحقق زیباترین شهادت.
فهرست مطالب:
مقدمه 7
مقدمه مؤلف 9
چه شد که کار به قتل امام حسين(ع)کشيده شد 13
بهترين انتخاب در سختترين صحنه. 15
عامل اصلي شهادت امام حسين(ع)...... 17
غفلت از قداستها 21
نقش حزب اموي در شهادت امام حسين(ع)...... 22
غفلت از باطن قدسي اسلام. 27
اسلامِ دنياييشده. 31
تفاوت دو نوع برخورد با اسلام. 34
به حاشيهرفتن معنويت! 37
آفت توليد بدون توحيد.. 40
وقتي امور فرعيِ زندگي عمده شود. 45
غفلت از عقل قدسي شريعت... 49
ضرورت وجود امام معصوم در ادامهي دين.. 52
هدف اصلي امام حسين(ع)...... 55
غفلت از مقام امام(ع)...... 60
راز شادي امام حسين(ع) در قتلگاه 65
جمال هيبت امام(ع) در قتلگاه. 69
با چهرههاي تابناک، به سوي مرگ.... 71
گرفتاري و دلداري! 73
راز عبادات شب عاشورا 77
رفع فاجعهي امويان از جهان اسلام. 80
نقشهي معاويه در هدم اسلام. 83
دستورالعملي از عالم غيب... 86
آگاهي زينبi از اصول برنامه. 88
پارهکردن پردهي نفاق امويان.. 91
حزب اُموي.. 93
شخصيت ابوسفيان و رهبري حزب اُموي.. 95
زمينههاي حکومت معاويه. 100
آفت خلط امويان با اهل سنت... 102
جنگ نفاق جديد با انقلاب اسلامي.. 104
اولين نتيجه. 108
جدايي فريبخوردگان از امويان.. 110
شکست بنبست... 113
توقفِ تأثيرگذاري امويان.. 115
روم ديروز و غرب امروز. 117
زيباييهاي کربلا.. 119
گزیده کتاب
مقدمه مولف:
باسمه تعالي
1- مسلّم «هرکس به هر مقامي رسيد از کربلا رسيد». اما آنچه بيش از همه مهم است چگونهديدنِ کربلا است. اگر کربلا وطن عشق است و نويد جاودانگي و آموزشکدهي نهراسيدن از مرگ؛ در «چگونهديدنِ کربلا» يک نگاه ديگر را نيز بايد از ياد نبرد و آن؛ «چه شد که کار به قتل سلطان عشق يعني حسين(ع)کشيده شد»؟
2- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ يک وقت به حسين(ع) مينگريم که چگونه دلها را تا اوج اُنس با خدا جلو ميبرد و در درياي اشکِ شوقِ وصل غرق ميکند و يک وقت به يزيديان مينگريم که چگونه حزب اموي خواستند اسلام را از حقيقت بيندازند و به نظارهي غمهاي اهلالبيتh مينشينيم که چه خون دلها خوردند.
3- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ يک وقت راه انسان را به سوي کعبهي مقصود، در راه حسينu مينگريم و يک وقت بايد راه انحراف از اسلام را در خونِ ريختهي سيدالشهداءu ريشهيابي نماييم تا کربلا را با دو چشم «جمال» و «جلال» ديده باشيم.
4- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ هرچند ناخواسته، لحظهاي بايد چشم از حسينu برداشت و به لشکري چشم دوخت که سراسر ظلماتاست و سعی نماییم جايگاه تاريخي آن لشکر را ريشهيابي کنیم و روح و روان آنان را کالبدشکافي نمود تا معلوم شود از کجا شروع کردهاند که هماکنون در جبههي مقابله با حسينu قرار دارند.
5- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ بايد به لبخندهاي حسينu در قتلگاه نيز چشم دوخت که چه خطر بزرگي را از سر اسلام عزيز بهدر برده است که اينچنين در خون خود قهقهه ميزند و صداي شکر خود را از اين پيروزي به آسمان بلند کرده است؟
6- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ اگر بصيرتِ فهم فاجعهي امويان شناخته نشود که چه نقشهها در سر داشتند، هرگز به فهم کربلاي حسينu نخواهيم رسيد و در آن صورت به هيچکجا نرسيدهايم.
7- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ ميتوان فهميد چگونه در بازار عشق و شهادت ميشود «خود» را بدهيد و اسلامِ از دسترفته را بازستانيد و به معجزهي عشق ايمان بياوريد که در مسير عشق، هرگز راه ادامهي اسلام به بنبست نميرسد، هرچند حزب پيچيدهي اموي مسير آن را سدّ کند و لذا شناختن حيلههاي عظيم امويان ما را متوجه نقش عظيم حسينu مينمايد که راه حسينu چگونه راهي است ، راهي که هرگز امويان آن را نميبينند و از آن سر در نميآورند.
8- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ اگر جايگاه مناجاتهاي شب عاشورا درست ديده نشود، هرگز کربلا ديده نشده است و هرگز راز نشاط و اميدواري حسينu در بعد از ظهر عاشورا فهميده نخواهد شد و از حادثه کربلا که بايد تا ابد جان ما را گرم نگه دارد محروم ميشويم.
9- در «چگونهديدنِ کربلا»؛ وقتي براي تو محبوبترين انسانها، اصحاب کربلا خواهند بود که بفهمي چه ميفهميدند که اينچنين مرگي را انتخاب کردند، و پروانهوار در کنار مولايشان پَرپَر شدند تا در شهادت مولايشان او را کمک کرده باشند و نه در حفظکردن و ماندن آن حضرت. آيا عجيبتر از اين ميشود که ياران امام، امام را در تحقق بهترين شهادت ياري کنند؟ چه رازي در ماندگاري اسلام در اين نوع مُردن يافتند؟
سعي کن کتاب را جهت يافتن چنين رازي ورق بزني.
گزیده2:
از اهميت تأمّل در واقعهي كربلا همين بس كه ائمه معصومين به ما دستور دادهاند هر حادثهاي که برايتان پيش ميآيد به کربلا وصل کنيد تا واقعهي کربلا يک لحظه از منظر ما پنهان نماند و از بصيرتي که در پي دارد محروم نگرديم. زيرا كه كربلا يک حادثه اتفاقي نيست، بلکه فرهنگي است که براي شكوفايي حيات بشر توسط امامي معصوم تدوين شده است. اگر خواستيد حوادث زندگي، شما را نبلعد و روزمرّهگيها عمر شما را لگدمال نكند و خيالات و اغراضِ دنيايي افق حيات شما را تيره و تار نگرداند، بايد همواره كربلا را مدّنظر داشته باشيد تا هرگز از بهترين انتخابها در سختترين صحنهها نهراسيد.