اشاراتی کوتاه از کربلا برای مدیریت بهتر زندگی در زمان جاری
این اولویت هاست که زندگی را می سازد. اشاراتی کوتاه از کربلا برای مدیریت بهتر زندگی در زمان جاری. مدیریت یعنی تصمیم گیری و این اولویت هاست که تصمیم سازند و در این میان کربلا بهترین موردکاوی. راز «هل من ناصر » امام را باید فهمید و اینجا بهترین مکان است برای گرفتن جواب مسائل امروز. انتخاب ها در گرو اولویت هاست که معنا می یابد به روایت مصادیق زندهای از کربلا. در زندگی اصولاً دعوا سر اولویت است. «دعوا سر اولویت است » ضرب المثل اهالی سال 61 هجری است. ضرب المثلی که هیچ وقت کهنه نمی شود. زبان دل آنها که رسیدند و آ نها که نرسیدند... از «آنها که نخواستند با حضرتش باشند»، «آنها که خواستند با حضرتش باشند، ولی نشد» تا «آنها که با او همقدم شدند و به سعادت رسیدند».
گزیده1: نگارنده در بخشی از «مقدمه» کتاب خود آورده است : چه کسی از محبت امام حسین(ع) بی بهره است؟ کدام دل است که با نام حسین نلرزد و با دیدن پرچمش به سمت آن تمایل پیدا نکند؟ هیچکس! چه کسی کار برای امام حسین را بد می داند؟ هیچکس! اما چرا خیلی از وقت ها «این جبهه نیرو ندارد»؟ دعوا سر اولویت است. البته مشکل از «کار کردن برای امام حسین» فراتر است. اینجا مسئله اصلی و کلیدی، نفس «کار» است و اینکه چرا کارها یا انجام نمی شود و یا اگر انجام شود استمرار ندارد؟ و در این میان کربلا بهترین مکان برای جواب گرفتن؛ چراکه در کار برای امام حسین کسی شک و شبهه ندارد. اما در اینجا هم… ! این کتاب اشاراتی از کربلا برای مدیریت بهتر زندگی در زمان جاری است. گزیده2: کسانی که با خود گفتند اول حج بگذاریم، بعد به حسین میرسیم... نرسیدند! تاریخ میخواست به همه درس اهمیت اولویتدهی یاد بدهد. گزیده3: داستان غریبش از غدیر شروع شد. پیغمبر فرمود: من اولی بر شما نیستم؟ (أَیهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَای وَ أَنَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى یا رسولالله) جان سؤال این بود: «اولویت» با شماست یا من؟ و همه گفتند: شما، یا رسولالله! آنگاه فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا وَلِی اللَّهِ عَلِیبنأَبِی طَالِبٍ مَوْلَاه. هرکس این اولویت را فهمیده، (أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ قَالُوا بَلَى یا رسولالله) پسازاین، همین فرمول را برای علی به کار ببرد. پسازاین علی بر شما همین ولایت و اولویت را دارد. آنها که این اولویت را شناختند، به درک غدیر نائل شدند و آنها که غدیر را فهمیدند، کربلایی شدند. فهم غدیر پیشنیاز لازم فهم کربلاست. و چقدر دین ما دین پررمز و رازی است؛ در زیارات این نشانه را گذاشتهاند که ره گم نشود: پشت به قبله و رو به امام بایست! پشت به قبله و رو به امام بودن در آداب زیارت جایگاهی دارد و سرشار از اشارت است، یادآور این جلوه از تاریخ: اول حسین، آخر حج! وقتی حسین به سمت کربلا حرکت آغاز میکند، همهچیز از اولویت خارج میشود، حتی طواف حج واجب! دیگر مکه و مدینه ماندن اولویت خود را از دست میدهد و حتی تفسیر گفتن بهانهای بیش نمیشود برای رفع تکلیف! و اگر بگوییم این واجبات در برابر تصمیم ولی خدا از استحباب هم بیرنگتر میشود، درست گفتهایم. شرط کربلایی شدن، ناتمام گذاشتن حج و انتخاب حسین علیهالسلام، و چه تصویر غریبی: پشت کردن به یک اولویت! برای رسیدن به امامی که امروز او اولویتش با همه فرق دارد... شاید این تصویر، فهم اولویت و معیارهایش را بهتر تبیین کند. کسانی که با خود گفتند اول حج بگذاریم، بعد به حسین میرسیم...نرسیدند! تاریخ میخواست به همه درس اهمیت اولویتدهی یاد بدهد. جایی که اولویت، «حسین» است، هیچ تأخیری جایز نیست. باید اولویتها را همراه امام انتخاب کرد، نه زودتر نه دیرتر. «... و المتأخر عنهم زاهق...» و چقدر سخت میشود تشخیص این اولویت؛ خیلیها اشتباه کردند...آری همیشه «دعوا سر اولویت است» و اولویت را باید از ولیّ جامعه شنید...
تعداد کل : 20
بدون وضعیت : 1
در حال مطالعه : 1
در قفسه : 6
در کتابخانه : 12
خراب : 0
گمشده : 0