سرمشق هایی برای حبیب شدن
در کتاب الی الحبیب در ابتدای هر فصل ویژگی های حبیب و اینکه او چه ویژگی هایی داشت که حبیب شد را توضیح می دهد و مثال های آن را می آورد و در پایان هر صفحه یا مطلب معمولا سوالهایی آورده شده است که تفکر کردن در آن و جواب دادن به آن کمک به رشد و رسیدن به هدف می کند. در بخشی از کتاب میخوانیم: در فقه گفته می شود آب قلیل اگر به کر متصل باشد دیگر حکم آب کر را دارد. اصحاب هم اینگونه بودند: خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد، پس آن ها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین(ع) با خود امام است. اما چرا از بین اصحاب، حبیب را گلچین کرده ایم؟! پیش درآمد خوشا به حال اصحاب امام حسین علیه السلام که در اردوگاه حسینی قرار گرفتند. در حیاتشان با حسین بودند و در مماتشان با حسین هستند . هرکس به امام حسین (علیه السلام)سلام می کند به شما اصحاب هم سلام می کند؛ بعد از اینکه «السلام علیک یا ابا عبدالله» می گویی بلافاصله بعد از آن سلام بر اصحاب می دهی ( وعلی الارواح التی حلت بفنائک).
گزیده1: اصحاب بهترین وسیله ارتباط با امام هستند. بهترین مسیر برای وصول به امام عاشقان، اصحابش که عاشقش بودند، هستند. باید از اصحاب درس آموخت، چه درسی؟ در جواب می گوییم هزاران درس! ولی مهم ترین درسی که می توان آموخت، معیت با امام است. اصحاب یک لحظه، هم نفسی و معیت با امام را ترک نکردند. و این معیت باعث شد که هم در دنیا در حرم اربابشان باشند و هم در بهشت مصاحب امام در بهشت باشند. راستی واقعا اصحاب کیستند که اینگونه قرب و منزلت یافتند و در بارگاه حسینی در کنار حسین هستند و هر بار که امام حسین را زیارت می کنی می بایست آن ها را هم زیارت کنی ، هر بار به امام سلام می دهی به آن ها هم سلام می دهی . هربار در کربلا یاد امام می کنی، آن ها هم به یادت می آیند. چه سرّی است که اصحاب جدای از امام نیستند. در فقه گفته می شود آب قلیل اگر به کر متصل باشد دیگر حکم آب کر را دارد. اصحاب هم اینگونه بودند خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد پس آن ها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین(ع) با خود امام است. اما چرا از بین اصحاب حبیب را گلچین کرده ایم؟! چرا حبیب؟ حبیب تمامی ندارد چون با قرآن و حسین(ع) است. چون قرآن و حسین تمامی ندارند پس همراهان آن دو هم تمامی ندارند. از حبیب به وسعت قرآن و حسین می شود حرف زد. حبیب شاگرد خصوصی امام حسین(ع) است. وقتی از حبیب تعریف می کنی، یعنی از کسی تعریف می کنی که امام به پایش شکسته شده است. وقتی از حبیب تعریف می کنی دل امام را می بری. «ای پیک راستان خبر سرو ما بگو احوال کل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو » حبیب هر شب با قرآن بوده است آیا کسی که هر شب در محضر قرآن بوده است و با قرآن ناطق در کربلا بوده است برای ما حرفی ندارد؟! «گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو آن می که در سبو دل صوفی به عشوه برد. کی در قدح کرشمه کند ساقیا بگو» حبیب چون وصل به کرامت شده است وجود خودش هم کریم است. پس حبیب تمام شدنی نیست ، همیشگی است و این خصوصیت همه اصحاب عاشورایی است. که تا عاشورا زیارتش جاری است خواهند گفت: و علی الاروح التی حلت بفنائک. این سوال ها را همیشه باید در طول زندگی از خودمان بپرسیم» 1. چه قدر حبیب در زندگی ما آمده است؟ 2. چه قدر بیشتر با امام حسین(ع) همدل و همراه شدیم؟ 3. چه قدر قرآنی شدیم؟ 4. چه قدر حبیب فهم تر شدیم؟ اگر هنوز هم برایتان ثابت نشد که چرا حبیب؟ بهتر است در ادامه ابعاد شخصیتی این مرد و جملات امام را در موردش ببینید تا پرتویی از وجود حبیب و اشعه ای از آستان او را حس کنید و ببینید. کدام حبیب؟ بر اساس تعریف انسان کامل از منظر شهید مطهری ، انسان کامل ، انسانی است که تمام ارزش ها در او به صورت یکسان رشد و نمو داشته باشد. ایشان در مورد انسان کامل می گویند: « ارزش های گوناگونی است که در بشر وجود دارد: عقل، عشق، محبت، عدالت، خدمت، عبادت، آزادی و انواع دیگر ارزش ها. حال کدام انسان، انسان کامل است؟ او که فقط عابد محض است؟ او که فقط آزاده محض است؟ او که فقط عاشق محض است؟ او که فقط عاقل محض است؟ نه، هیچ کدام انسان کامل نیست. انسان کامل آن انسانی است که «همه این ارزشها» «در حد اعلی» و «هماهنگ با یکدیگر» در او رشد کرده باشد. علی علیه السلام چنین انسانی است. کمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ یعنی انسان با داشتن این همه استعدادهای گوناگون آن وقت انسان کامل است که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد که علما میگویند اساساً حقیقت عدل به توازن و هماهنگی برمیگردد. مقصود از هماهنگی در اینجا این است که در عین اینکه همه استعدادهای انسان رشد میکند، رشدش رشد هماهنگ باشد. ایشان انسان کامل را انسانی می دانند که همه ابعاد شخصیتی به طور هماهنگ رشد کرده باشد. همچنین ایشان یکی دیگر از ابعاد انسان کامل را جامع الاضداد بودن شخصیت انسان کامل می دانند. «تعبیر «جامع الاضداد بودن» که ما درباره انسان کامل میگوییم، صفتی است که از هزار سال پیش علی علیه السلام با آن شناخته شده است. حتی خود سید رضی در مقدمه نهج البلاغه میگوید: مطلبی که همیشه با دوستانم در میان میگذارم و اعجابآنها را برمیانگیزم این موضوع است که جنبههای گوناگون سخنان علی علیه السلام [به گونهای است] که انسان در هر قسمتی از سخنان او که وارد میشود، میبیند به یک دنیایی رفته است: گاهی در دنیای عُبّاد است و گاهی در دنیای زهّاد، گاهی در دنیای فلاسفه است و گاهی در دنیای عرفا، گاهی در دنیای سربازان و افسران است و گاهی در دنیای حکام عادل، گاهی در دنیای قضات است و گاهی در دنیای مفتیها. علی علیه السلام در همه دنیاها وجود دارد و از هیچ دنیایی از دنیاهای بشریت غایب نیست.» پس می توان با مطالعه شخصیت انسان کامل و رجوع به او پاسخ مسایل را گرفت. حبیب که نمونه ای از انسان کامل است که می توان با رجوع به شخصیتش پاسخ مسایل و مشکلات را گرفت. در این نوشته ما در صدد هستیم که ابعاد گوناگونی حضرت حبیب که شخصیتش به طور متوازن رشد کرده است را بررسی کنیم. بدین منظور از هشت منظر که هرکدام بیانگر مساله ای است به سراغ شخصیت حضرت حبیب رفته ایم. این هشت منظر عبارتند از: 1- حبیب مبلغ 2- حبیب تشکیلاتی 3- حبیب قرآنی 4- حبیب دین شناس 5- حبیب رفاقت 6- حبیبت رقابت 7- حبیب مهدی 8- حبیب ولی در هریک از این ساحت ها به طور مفصل به ابعاد رشد یافته شخصیت حبیب اشاره می شود... گزیده2: در صفحه 137 این کتاب نیز آمده است که «از نامه امام به حبیب فرمول هستی را بشناس. بببین امام به چه کسی نامه می دهد(الی الرجل الفقیه). امام از کربلا برای دو نفر نامه فرستاد: محمد حنفیه و حبیب بن مظاهر؛ ولی نامه ای که به حبیب نوشت، خطابش به حبیب الی الرجل الفقیه بود؛ هنوز هم نامه برای کسی که مفید امام زمان باشد می آید»؛ برای درد دل تو مفید نیست کسی وگرنه نامه برای مفید می آید.
تعداد کل : 33
بدون وضعیت : 21
در حال مطالعه : 1
در قفسه : 5
در کتابخانه : 6
خراب : 0
گمشده : 0