نگاهی به زندگی امام رضا (ع)؛ داستان زندگی «عمران بن داوود»
این کتاب با نگاهی به زندگی امام رضا (ع) داستان زندگی فردی به نام «عمران بن داوود» را نقل می کند. قصه «اقیانوس مشرق» از این قرار است که مردی به نام «عمران بن داوود» که در جستجوی آب حیات است در بیابانی در مسیر خراسان راه را گم می کند. ابتدای داستان با شرح وضعیت عمران که از تشنگی و خستگی در حالتی بی رمق و وهم آلود در بیابان افتاده آغاز می شود. عمران تشنه است و خسته و مجروح از راه طولانی. ناگهان مردی را می بیند که «زانو می زند بالای سرش. دستش را آهسته زیر چانه عمران می گیرد و صورت عمران را بالا می آورد. عمران در بهت نگاهش می کند. مرد می گوید: آیا تو عِمران پسر داوودی؟» جوایزی که این اثر مفتخر به دریافت آن گردیده است؛ کتاب سال پژوهش های دینی در سال 1392 و هم چنین کتاب سال رضوی در شاخه رمان در همان سال است.
گزیده1: بگو ببینم از کجای این برهوت می آیی که اسبی و شتری با تو نیست؟ آرام می گوید:از طرف علی بن موسی الرضا آمده ام.با نوک انگشت پیشانی مرد را لمس می کند:چگونه است که عرقی بر پیشانی نداری؟به لباس هایش خیره می شود:و نمی در لباس تو نیست،نه خسته ای و نه تشنه.من قاصد علی بن موسی الرضا هستم.علی بن موسی الرضا؟همان که زمین و زمان به او سپرده شده؛هفت دریا،هفت آسمان،هفت خاک...گفت بگویم چهل قدم که از این سو برداری به روستایی می رسی که تو را به آب حیات می رساند.آب حیات؟از کجا دانستی من کیستم و به دنبال چه هستم؟مرد لبخند می زندسراغ منزل پینه دوز را بگیر.او چشمه آب حیات را نشانت خواهد داد.از کجا راز دل مرا می دانی؟مرد می ایستد و به افقی دور نگاه می کند..
تعداد کل : 24
بدون وضعیت : 13
در حال مطالعه : 1
در قفسه : 3
در کتابخانه : 7
خراب : 0
گمشده : 0