مجموعه داستان طنز دفاع مقدس 2 برای نوجوانان
همان طور که از اسم کتاب مشخص است، این اثر دربرگیرنده ی داستان های طنز و شاد است. شاید جالب باشد بدانیم قصه هایی که در این کتاب در دسترس علاقمندان قرار گرفته، برگرفته از خاطراتی واقعی است که در سال های نه چندان دور، در مقدس ترین بخش از خاک میهن اسلامی مان اتفاق افتاده است. نویسنده اثر که خود از نوجوانان حماسه ساز جبهه حق بوده است، این داستان های جالب و واقعی را براساس مشاهدات خود برای نوجوان های نسل جدید به روی کاغذ آورده است. یکی از عواملی که باعث برجستگی این اثر گردیده، وقوع حوادث و اتفاقات طنز و نشاط آور در اوج صحنه های خطر و بحبوحه رزم و نبرد می باشد که نشان می دهد قدرت ایمان و نگاه ملکوتی به این دنیا، دل پاک رزمندگان نوجوان را نسبت به تلخی های روزگار، بی اعتنا ساخته بود.بچه های کچل یا همان کله خورشیدی! نوجوانانی که در شمار سنگرسازان بی سنگر، در ادبیات پایداری این سرزمین ماندگار شده اند ماجراهایی طنز را در خط مقدم نبرد با دشمن، رقم زده اند که خواندن آنها بعد از دو یا سه دهه، علاوه بر لبخندی که بر لب ها می نشاند، ناگفته هایی از سرّ دلدادگی بزرگ مردان کوچک را در خود نهفته دارد که حماسه های سترگشان، نعمت عزت و امنیت را نصیب نسل های بعد کرده است. این کتاب به اهتمام محسن صالحی حاجی آبادی و در قطع رقعی به چاپ رسیده و تصاویری از نوجوانان جهادسازندگی را به همراه دارد.لازم به ذکر است که مجموعه کتاب های طنز دفاع مقدس برای نوجوان در سیزدهمین همایش کتاب سال حوزه شایسته تقدیر دانسته شد.
گزیده1: محکم بگیریدش! راستی دم دراورده! من اول تکلیفم رو با تو مردنی، توی جغله معلوم کنم! یعنی باید معلوم کنم! این را رادی گفت و بعد ابروهایش را بالا انداخت. دستی به سبیل شاه عباسی اش کشید. شکم کنده اش را جلو داد.نگاهی به اکبر کاراته کرد و ریز خندید. قیچی اش را دوباره باز و بسته کردو گفت: زهرمار! کم کم خندیدن را نشونت می دم! اکبر کاراته چشم های عسلی اش را تیز کرد و زل زد به رادی. انگار موجی شد. یکدفعه بلند بلند خندید. صدایش مقر را پر کرد. نوچه رادی، همه مثل خودش بودند. مثل غول بیابونی بودند؛ گنده و خپل.
تعداد کل : 0
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 0
خراب : 0
گمشده : 0