ناگفته هایی از زندگی در سوریه پایتخت داعش
این اثر شاید متفاوتترین کتابی باشد که تا به حال دربارۀ بحران سوریه، داعش و «جنگ جهانی» موجود در این کشور نوشته شده است، کتابی که طعم تلخ زندگی در پایتخت داعش را به شما میچشاند. زندگی زیر پرچم داعش از سه بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، خاطرات یکی از مخالفان نظام سوریه به نام سامر آمده است. او که در رقه زندگی میکرده، هم خاطراتش را از مبارزه با نظام سوریه و برخی مفاسدی که در این کشور وجود داشت و مردم این کشور را تا حد از نظام شور دلزده کرده بود نقل کرده و هم خاطراتش را از جریان سقوط شهر محبوبش به دست داعش و فجایعی که بر سر مردم این شهر آمد و هم از گریختنش از پایتخت خلافت. در بخش دوم، خاطرات خبرنگار جنگی بی.بی.سی از روزهای درگیری کردها (با حمایت آمریکاییها) با نیروهای خلافت و کشتاری که در این بین از مردم شهر صورت میگرفت نقل شده است. بخش سوم نیز دو مصاحبه با دو نیروی خارجی داعش است که زمانی در پایتخت دولت وحشت زندگی میکردهاند.
گزیده1: در قضیهٔ سوریه هم گروههای جنایتکار، از ارتش آزاد غربزدهٔ همپیمان اسرائیل گرفته تا انواع و اقسام گروههای تکفیری داخلی و خارجی و چندملیتی، در برابر نظام ایستادهاند. اما پیروزی آنها، برابر با آزادی و خلاصی ملت سوریه از آن نکات منفی نظام نیست. این گروهها، تمامی نکات منفی نظام را دارند، و علاوه بر آن نکات منفی بسیار بیشتری هم دارند. پس مقابله با آنها ولو به قیمت تثبیت نظام باشد، عملی کاملا عقلایی و واجبی شرعی است. در همین راستاست که نظام جمهوری اسلامی و همپیمانان اصلیاش (مانند حزبالله لبنان) همواره و با صراحت تام و تمام بر دو محور مشخص تاکید داشتهاند: -حمایت از اصلاحات سیاسی و اقتصادی در سوریه (و تایید خواستههای بر حق ملت سوریه که در آغاز اعتراضات مطرح میشد و هنوز هم حقانیت آنها، به قوت خود باقی است) و اتفاقا سران نظام سوریه هم خود انصاف میدهند که خواستههای برحقی است و باید به آنها توجه کرد. ۲-همکاری با نظام سوریه برای سرکوب تروریستهایی که نه تنها خواستههای برحق ملت را به رسمیت نخواهند شناخت، بلکه چنان زشتیهایی به آن خواهند افزود که همه، آرزوی همان نکات منفی نظام را در دل داشته باشند. آنچه ذکر شد، حاصل رویا نیست، زندگی مردم در مناطق تحت تصرف گروههای مختلف مخالف نظام (از قسد و ارتش آزاد گرفته تا جبهة النصرة و جیش الاسلام و داعش) همگی گواه این مدعاست و آنچه در همین کتاب آمده یک مصداق روشن از همین مسئله است. باید توجه کرد که این رویکرد منطقی و مشروع، فقط رویکرد نظام جمهور اسلامی و همپیمانانش نیست، بلکه حتی کسانی که مخالفت جدی با برخی رفتارهای نظام سوریه داشتهاند (و بعضا هنوز هم دارند) نیز همین موضوع را میفهمند و از ضرورت ایستادن در مقابل این جنگ جهانی (در عین ضرورت اصلاحات) سخن میگویند. نمونهٔ بارز این رویکرد را در خود سوریه میتوان در مرحوم علامه محمد سعید رمضان البوطی (شیخ مشایخ بلاد شام) دید. علامه بوطی (که به واسطهٔ همین مواضع منطقیاش توسط تروریستها به قتل رسید) مدتی پیش از ترور در یکی از سخنرانیهایش در مسجد خود (که فیلم آن در دست است) میگوید: «این معنایش این نیست که من کسی را (چه دولت چه غیر دولت) در کاری که باطل باشد تایید میکنم. برادران، من به آنهایی که الان پرچم جهاد بلند کردهاند و مرا متهم میکنند که من ضد جهادم میگویم، در ماه رمضان که در همینجا صحبت کردم و دربارهٔ غضب الهیای گفتم که به خاطر سریال «ما مَلَکَت اَیمانُکُم»، به خاطر ۱۲۰۰ زن محجبهٔ پوشیهداری که وزیر آموزش سابق، آنها را اخراج کرد، به خاطر چه و چه و چه سمتمان خواهد آمد. (آن موقع) چه کسی تاییدم کرد؟ کسانی که الان ندای جهاد سر میدهند آن موقع کجا بودند؟ چرا، چرا آن موقع ندای جهاد سر ندادند؟ چرا؟ کجا بودند کسانی که ولو با یک کلمه حرف مرا یاری کنند (و از موضعم حمایت کنند)؟ بله گفتم "غضب سنگینی خواهد آمد، در ماه رمضان هر شب (در آن سریال) با اسم «ما مَلَکَت اَیمانُکُم» کتاب خداوند عز و جل را مسخره میکنند. خانمهایی که کارشان دعوت دینی است، این زنان ملتزم زاهد را فاحشه میخوانند." خداوند شاهد است این را گفتم. (اما) الان شرایط چنین موضعی میطلبد. جایز نیست از اجنبی پیروی کنم. در همین کنفرانسی (که چندی پیش) در ترکیه برگزار شد ترکیبی حضور داشتند از سکولارها، مارکسیستها، (حزب) تحریر اسلامی که زیر بال و پر انگلیسیهاست، اسلامگراهای تکفیری (که من از نظر آنها کافرم) تکفیری، دار و دستهٔ (معاون سابق رئیسجمهور سوریه، عبدالحلیم) خدام. ترکیب، چنین ترکیبی بود. همهٔ آنها سربازان طرحی هستند که میخواهد بشود عین طرح عراق، خاورمیانهٔ جدید که من خواندم (و فهمیدم) چطور "جدید" خواهد بود. بله، برادران من طرح این چنین است. بله، بنابراین نه آنها، نه آنها و نه آن دستهٔ دیگر هیچ کدام موفق نخواهند شد. بله الان همگیشان با هم توافق دارند که سوریه مثل یک شکار (زخمی) سقوط کند (و به زمین بیفتد)، شکار، بعد نوبت تکهپاره کردن این شکار میرسد. تکهپاره کردن شکار (با تاکید)، من دارم این حرف را میزنم. بله. و این تکهپاره کردن شکار چیست؟ تجزیهٔ (کشور). چطور تجزیه شود؟ چطور خواهد شد؟ بله در ساحل (مدیترانه) یک چیزی به اسم کشور (جدید) درست خواهد شد و در حلب یک چیز دیگری به اسم کشوری دیگر و همینطور الی آخر. و فکر میکنم بخشی از این طرح را در مناسبتی ذکر کردم. ... بسیاری از تاجرها نمیخواهند که اصلاحات صورت گیرد. چون اگر اصلاحات صورت گیرد منافعی که دارند ۵۰ درصد سقوط خواهد کرد. باید شرایطی برای پیچ و تاب و دور زدن قانون باشد و باید رشوه داده شود و باید هر کس خودش را پشت مسئولی مخفی کند و باید فلانطور و بهمانطور و غیره باشد تا (این منافع حفظ شود). فکرش را بکنید، فکرش را بکنید. برادان، سرور ما حسن بصری شنید که مردی حجاج (بن یوثف سقفی، از خونریزترین حاکمان تاریخ جهان) را فحش میدهد، به او گفت: "خدا رحمتت کند، اینطور نگو چون من میترسم اگر حجاج بمیرد، میمونها و خوکها بر شما حاکم شوند." این حرف حسن بصری است. (ادامه داد:) از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردهایم که فرمودهاند: "عمّالکم، اعمالکم، کما تکونوا یُوَلَّی علیکم". (حاکمان شما، رفتارهای خود شما هستند، هر طور باشد همانطور بر شما حکومت میشود.)"
تعداد کل : 1
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 1
در کتابخانه : 0
خراب : 0
گمشده : 0