اين اثر تبيين ولايت فقيه به زباني ساده و همگاني و دور از استدلالهاي پيچيده فقهي و حديثي است، تا نسل جوان و نوجوان عزيز ما با اين اصل بسيار مهم، كه سرمايه وحدت ملي و ديني مردم و ضامن حفظ كيان اسلام و انقلاب اسلامي است، آشناتر شوند و در مقابل شبههآفريني مغرضان و دشمنان كه با اصل دين مخالفند، مصونيت داشته باشند و اهميت تبعيت از ولايت فقيه را كه خوشبختانه در قانون اساس كشورمان نيز جايگاه ويژهاي دارد (اصل پنجم و اصول 107 تا 112) از ياد نبرند. امام امت(ره) فرمود: «بهترين اصل در قانون اساسي، اين اصل ولايت فقيه است.» و نيز فرمود: «ولايت فقيه است كه جلوي ديكتاتوري را ميگيرد. اگر ولايت فقيه نباشد ديكتاتوري ميشود.» افتخار ما اين است كه مسلمانيم و راه «چگونه زيستن» را از آفريدگار انسان و جهان آموختهايم و به دين كامل و نجاتبخش «اسلام» عقيده و باور داريم. وقتي ما اسلام را به عنوان يك دين و مكتب پذيرفتهايم، يعني در مقابل خداوند و فرمان او تسليم هستيم و چون او را آفريدگار خود ميدانيم كه از ما بيشتر به ساختار وجودي و جسم و جان ما و نيازها و رمز سعادت ما آشناست، پس در چگونه بودن و چگونه زيستن و در «بايد»ها و «نبايد»هاي زندگي بايد تسليم فرمان او باشيم و او را سرپرست و «ولي» و سررشته كارهايمان بدانيم و هرجا كه خواهشهاي ما با فرمان او ناسازگار بود، چون به ولايت و سرپرستي او ايمان داريم، فرمان او را، بر خواسته دل خود مقدم بداريم. خداوند بر ما «ولايت» و «حاكميت» دارد. شرط ايمان و مسلماني هم، دل سپردن به ولايت او و پذيرش حاكميت اوست. حاكميت و ولايت خدا بر ما از راه دين مشخص ميشود. كسي كه به دين خدا ايمان داشته باشد، خود به خود «ولايت الهي» را هم پذيرفته است، چون «دينداري» يعني همين. دين خدا از طريق «وحي» به پيامبر(ص) رسيده است. حضرت محمد(ص) پيام رسان خدا به بشر است. قرآن هم مجموعهاي از سخنان خداست كه براي راهنمايي همه انسانها به سعادت، بيان شده است. كسي كه «دين» را پذيرفت، مجموعه تعاليم و دستورها و قوانين آن را هم پذيرفته است، چون از هم جدا نيستند. كسي كه حرف دين را در بعضي جاها قبول دارد و در برخي موارد نميپذيرد، در واقع، آن را نپذيرفته است، زيرا دين مجموعه به هم پيوستهاي از اعتقادات، تعاليم اخلاقي، قوانين اجتماعي و برنامههاي عبادي است و همه آن هم از سوي پروردگار است. ولايت پيغمبر(ص) پيامبران الهي، فرستادگاني از سوي خداوند براي هدايت مردم اند. پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) نيز، با ماموريتي كه از طرف خدا داشت، دين او را به مردم رساند، عده بسياري به او ايمان آوردند و مسلمان شدند. البته گروهي هم با او دشمن بودند و اسلام را نپذيرفتند. خداوند، براي سر و سامان دادن به كارها و اداره جامعه و هدايت فكري و عملي مسلمانان، حقوق و اختياراتي را كه اشاره شد، به پيامبرش داده بود. براي پيامبر نيز داشتن چنين اختياراتي لازم بود، چون بدون آنها نميتوانست جامعه را اداره و رهبري كند و فرهنگ ديني و ارزشهاي اخلاقي و اصول عدالت را حاكم سازد. اين همان چيزي است كه به آن «ولايت» ميگوييم، يعني داشتن نوعي حق تصرف و دخالت و امر و نهي و مديريت، و لزوم تبعيت مردم از او. ولايت امامان (عليهم السلام) مي دانيم كه اسلام، دين همه بشر، در همه زمانها و سرزمينهاست و آيين ابدي و جهاني است. چنان نبوده و نيست كه دين اسلام، ويژه زمان پيامبر(ص) باشد و با درگذشت آن حضرت نيز، رسالت دين پايان بگيرد و براي زمانهاي بعد، برنامهاي نداشته باشد. از اينرو، حضرت محمد(ص) همواره در انديشه ادامه راه پس از خويش بودند. تداوم برنامههاي پيامبر(ص)، تنها در صورتي عملي بود كه جانشيني داشته باشند كه از نظر پاكي، اخلاق، دينشناسي، سابقه خوب، مصونيت از خطا و اشتباه، كارداني و لياقت، خداترسي و تعهد و تقوا، شجاعت و قاطعيت، مثل خود آن حضرت باشد. صفاتي كه اشاره شد، در يك رهبر لايق و كامل بايد باشد. همه اين ويژگيها در پيامبر(ص) بود. آن كه بر جاي او مينشيند تا راهش را ادامه دهد نيز بايد داراي اين خصوصيات باشد. حال بايد ديد كه آن جانشين كيست و چگونه شناخته و تعيين ميشود؟ از نظر اعتقادي، همان طور كه انتخاب شخصي براي نبوت و پيامبري از سوي خدا و منصبي الهي است و نه به انتخاب مردم، تعيين «وصي» و جانشين او نيز از سوي خداوند بايد صورت بگيرد و اين امر هرگز به مردم واگذار نشده است، پس ولايت جانشين پيامبر(ص) هم يك مقام و منصب تعيين شده از سوي پروردگار است. بر اساس مطالب كتاب، امامان دوازدهگانه شيعه كه نخستين آنان حضرت علي(ع) و آخرينشان حضرت مهدي(عج) است، از سوي خدا به امامت و پيشوايي امت تعيين شدهاند و انتخاب آنان نيز، به دليل كمالات و شايستگيهاي آنان بوده است، نه صرفا به خاطر خويشاوندي با پيامبر اسلام(ص). برنامه و هدف، اين بود كه پس از پيامبر(ص) نيز با قرار گرفتن شخصيتي چون اميرالمومنين علي(ع) در منصب پيشوايي مردم و پس از آن حضرت، با امامت امامان ديگر، احكام قرآن در جامعه پياده و اجرا شود و نه تنها مسلمانان، بلكه همه بشريت از معارف اسلام و رهمنودهاي قرآن بهرهمند شوند و هدايت آسماني انسانها همچنان ادامه يابد و با برخورداري از هدايت و رهبري پيشوايان حق و عدل به كمال فردي و اجتماعي برسند. ولايت فقيه آن چه تاكنون يادآور شديم، ما را به جنبههاي اجتماعي و سياسي دينمان آشنا ساخت. اسلام آمده است تا انسانها را از هرنوع ذلت و بردگي نجات بدهد و ميان آنان عدالت برقرار كند و غير از نيازهاي مادي و طبيعي بشر، بعد روحي و معنوي آدميان را هم تربيت و تقويت كند و جامعه بشري را بر پايه «اخلاق» و «عدالت» بسازد. بنابراين براي اين كه دين خدا پابرجا مانده، و انسان عصر حاضر بتواند مسائل اجتماعي - سياسي خود را با دينش هماهنگ كند، وجود فقيهان دين لازم است، لذا ضرورت بودن فقيه و ولايت او در جهت استمرار حكومت پيامبر(ص) و اهلبيتش(عليهمالسلام)، امري ضروري است.
تعداد کل : 2
بدون وضعیت : 1
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 1
خراب : 0
گمشده : 0