کتاب شهید حمید باکری
کتاب حاضر، جلد اول از مجموعه «از چشم ها» می باشد که به بیان زندگی و خاطرات شهید حمید باکری می پردازد. انتشارات روایت فتح که در زمینه چاپ کتابهای دفاع مقدس، خاطرات شهدا و ادبیات پایداری فعالیتهای گستردهای دارد از زیرمجموعه های بنیاد فرهنگی روایت فتح است. بنیاد فرهنگی روایت فتح متولی جشنوارههای بینالمللی فیلم مقاومت، جشنواره تئاتر مقاومت، جشنواره هنر مقاومت است و در حوزههای تئاتر و هنرهای نمایشی، مستند، سینما، هنرهای تجسمی، ادبیات و رسانه فعالیت دارد.
گزیده 1: قشنگ خاطرم هست که باز رفت از سپاه لباس گرفت آمد ارومیه . لباسش را پوشید آمد جلو خواهرهاش رژه رفت . خواهرهاش گفتند ادا درنیاور برود لباس را دربیار . گفت : " اگر فاطمه بگوید نپوش نمی پوشمش . " گفتند : " فاطمه بگو درش بیاورد ! این باز می خواهد ... " حمید آمد ایستاد جلوم گفت " در بیاورم ؟ " زل زد توی چشمهام . حس کردم راضی نیست بگویم . حس کردم راهش را انتخاب کرده . حس کردم من دیگر نمی توانم جلوش را بگیرم . حس کردم اگر حرفی بزنم دلش را حتما چرکین خواهم کرد . گفتم : " مبارکت باشه حمید جان ! فقط به شرطی که دل مان را خون نکنی با پوشیدنش دوباره . " لبخندش مرا برد به روزی که فهمیدم مرا از قبل برای خودش انتخاب کرده بود . از چادری که پیش از ازدواج گفته بود برای زن آینده اش از سوریه آورده . می گفتند سه قواره پارچه بوده ، که دوتاش را داده بوده به خواهرهاش و سومی را سپرده به عمه اش که برایش نگه دارد . همه به شوخی می گویند : " چادر را برای کی می خواهی ، حمید ؟ " می گوید " بعد معلوم می شود . " تا این که می آید خواستگاری من و بعد از عقد می رود چادر را از عمه اش می گیرد می آورد می دهد به من می گوید " تحفه درویش . دوست دارم زود بدوزی و سرت کنی ! " و من حس کردم بهترین هدیه عالم را از بهترین کس گرفته ام . حمید به این چیزها خیلی حساس بود . به من می گفت : " فاطمه ! این چیه که زن ها می پوشند زیر چادرشان ؟ " می گفتم " مقنعه را می گویی ؟ " می گفت " نمی دانم اسمش چیه . فقط می دانم هر چه که هست برای تو که بچه بغل می گیری و روسری و چادر سرت می کنی بهتر از روسری است . دوست دارم یکی از همین ها بخری سرت کنی راحت تر باشی . " گفتم " من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟ " خندید گفت " هر دوش " از هما روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم تا یادش باشم تا یادم نرود او کی بوده کجا رفته چطور رفته به کجا رسیده .
تعداد کل : 0
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 0
خراب : 0
گمشده : 0