خاطرات سردار شهید حاج احد محرمی علافی (دایی)
کتاب حاضر، خاطرات سردار شهید حاج احد علافی (دایی) از دوران جنگ تحمیلی است. او از آغاز جنگ تحمیلی در جبهه حضور نداشت، از اعضای اطلاعات و عملیات غرب و جنوب کشور بود. در خلال جنگ مجروح شیمیایی شد و در سال 1382 به شهادت رسید. این خاطرات در شش فصل سازمان یافته است. فصل های اول و دوم مشتمل بر خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی شهید است که طی آن، گوشه هایی از مشکلات معیشتی مردم منعکس می شود. فصل سوم حوادث سال 1359 را دربر می گیرد و شامل تشکیل سپاه پاسداران تبریز و نبرد با ضد انقلاب در مناطق کرد نشین است. در فصل چهارم خاطراتی از روزهای آغاز جنگ، به ویژه آزادسازی خرمشهر روایت شده است. فصل پنجم شامل خاطرات نامبرده از مناطق مختلف عملیاتی مانند خیبر، بدر، والفجر مقدماتی است. مطالب فصل ششم که به خاطراتی از سال های پایانی جنگ اختصاص یافته با اشاره به مجروح شدن شهید با سلاح های شیمیایی به پایان می رسد. در پایان عکس هایی از شهید علافی به چاپ رسیده است.
گزیده کتاب گزیده1: «دقیقاً چهل روز از حادثهٔ (۱۹ دی) قم در سال پنجاه و شش میگذشت که تبریزیها برای شهدای آن روز مراسم اربعین گرفتند. به اتفاق دوستان جلوی «قیزیللی مسجد» ایستاده بودم؛ مردم در رفت و آمد بودند و دسته دسته وارد مسجد میشدند... خیلی نگذشته بود که ماشینهای شهربانی پیدایشان شد. یکی که پیشاپیش بقیه میآمد تا دم در مسجد پیش آمد؛ درش که باز شد و یک سرگرد پایین آمد، بسیاری از مردم شناختندش؛ «حقشناس» بود و در قلدری و حقناشناسی شهرهٔ اهالی شهر. آمد جلوتر و نطقش اینطوری باز شد: «زود باشید بکشید در این طویله را ببندید!... این مراسم برای چیست؟...»
تعداد کل : 8
بدون وضعیت : 4
در حال مطالعه : 1
در قفسه : 1
در کتابخانه : 2
خراب : 0
گمشده : 0