شهید حسن آبشناسان به روایت همسر شهید
این کتاب، جلد دوازدهم از مجموعه «نیمه ی پنهان ماه» می باشد که به بیان زندگی نامه و خاطرات شهید حسن آبشناسان از زبان همسرشان می پردازد.
گزیده1: جنگ ها هر چه قدر هم كه طولاني باشند، بالاخره تمام مي شوند. مردم به شهرهايشان برمي گردند. خانه هايشان را مي سازند. مين ها را خنثي مي كنند و جايش پارك مي سازند؛ با درخت ها، فواره ها و تاب و سرسره. بالاخره هم از ياد مي برند كه اين جا روزي روزگاري ميدان جنگي بوده است. اما چيزي هست كه هيچ وقت ساخته نمي شود، جاي خاليش را نمي شود با هيچ بنايي، درختي يا فواره اي پر كرد؛ جاي خالي خيلي خالي آدم ها. حالا سال هاست که از رفتن حسن می گذرد. می نشیند و عکس ها را جلویش می چیند. نگاهش می کند و به تنهاییش فکر می کند. بچه ها هستند اما حسن نیست. نیست که آرام و بدون حرف کنارش بنشیند. نیست که ان دوره ها وسط معرکه ی جنگ باشد و روزها خبری ازش نباشد و بودنش، این که جایی زیر سقف این آسمان آبی هست، آرامش کند. عکس ها را نگاه می کند عکس هایی که جای خالیش را پر نمی کند؛ نمی تواند پر کند.
تعداد کل : 1
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 1
خراب : 0
گمشده : 0