مجموعه داستان طنز دفاع مقدس 8 برای نوجوانان
نگاهشان که می کردی انگار فقط برای خنده و بازی به جبهه آمده اند. نماز شب خواندنشان را که می دیدی احساس می کردی کاری جز عبادت ندارند. حماسه هایشان را اگر می دیدی ....علامت فتحه را که از ابتدای واژه "جَنگ" بردارید و جایش ضمه بگذارید، می شود جُنگ. یعنی مجموعه ای که پر است از جذابیت و زیبایی. جَنگ ما یک جُنگ بود. نشاط و شادی، یک زاویه از حماسه دفاع مردم، از این مرزوبوم در طول سال های جنگ تحمیلی است. داستان های اکبرکاراته، نمایی از شادی های پاک نوجوانان با غیرتی است که شکوه حماسه و ایمان و اخلاق شان جَنگ را به جُنگ مبدل کرده بود. این کتاب تصاویری از نوجوانان جهاد سازندگی را به همراه دارد. لازم به ذکر است که مجموعه کتاب های طنز دفاع مقدس برای نوجوان در سیزدهمین همایش کتاب سال حوزه شایسته تقدیر دانسته شد.
گزیده1: مثل کولی ها گوشه سنگر دور هم نشسته بودیم. سرهایمان را کرده بودیم توی هم و حرف می زدیم.سنگر پر از بچه های اذربایجانی بود. نگاهمان می کردند و ترکی حرف می زدند. هر کدامشان به اندازه سه نفر ما بودند؛چاق و گنده. حاج بابایی گفت: بچه ها خیلی مواظب باشیم! دعوا بی دعوا! شوخی بی شوخی! اگر یکی از ان ها یک سیلی محکم به گوش یکی از ما اولا کله ی طرف که کنده می شود هیچ! رحیمی گفت: دوما باید سه روز توی بیمارستان بخوابد! غلام حسین گفت: سوما یک سال باید با گوش کر زندگی کند. داشتیم می خندیدیم که سنگر تاریک شد. یکی از انها بود. زیر زمین بود و او می خواست از پله ها پایین بیاید.
تعداد کل : 0
بدون وضعیت : 0
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 0
خراب : 0
گمشده : 0