خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری
این کتاب در 8 فصل روایتگر بخش اعظمی از خاطرات دوران اسارت سرگرد آزاده مجتبی جعفری است؛ اسارتی که از سالهای پایانی جنگ ـ سال 1367 تا سال 1369 ـ به طول انجامید. از آتش بس تا العماره، بغداد، شهر هزار و یک شب، تکریت؛ آغازی بی پایان، کربلا؛ اسیری در خانه، عید اسارتی، در عزای امام، حزب اللهی ها و گامی به سوی ایران عناوین فصل های این کتابند. نویسنده که خود نیز راوی اثر است سعی کرده در سطر سطر کتاب به واقعیات دوران اسارت بپردازد و از شعاری بودن و دور افتادن از ماهیت اصلی و واقعیات آن دوران بپرهیزد. به همین دلیل در هریک از تجدید چاپهای این اثر با یادآوری بخش دیگری از خاطرات اسارت به صفحات کتاب «جهنم تکریت» افزوده است. جعفری میگوید: «همیشه نوشتن شیوه زندگی دوره اسارت برایم مهم و جذاب بود. چون این نوع زندگی دور از ذهن مردم است. به همین خاطر سه ماه بعد از آزادی شروع به نوشتن کردم و حدود دو سال طول کشید. بعد از نگارش کتاب همه افراد هم اردوگاهی ام در اسارت آن را مطالعه کردند و کار تکمیل شد.» این اثر با اشاره به تلخ ترین و شیرین ترین حوادث دوران اسارت نوشته شده است. جعفری در خاطرات خود اطلاعات دقیقی از اردوگاه های عراقی و وضعیت اسرای ایرانی در زمان جنگ و پس از اعلام آتش بس میدهد و به بیان دردها و مرارتهای سالهای اسارت خود و دیگر دوستانش میپردازد. نویسنده تلاش کرده خاطرات را به گونه ای بنویسد که در عین حفظ استنادات خاطره و پایبندی به اصول خاطره نویسی، اثر جنبه داستانی داشته باشد و خواننده احساس کند که چیزی بین داستان و خاطره میخواند.
گزیده کتاب گزیده 1: کاوه دوباره پرسید: «ما محاصره شده ایم؛ چکار کنیم؟» این بار جواب دادند: «سلاحتان را زیر تانک ها بگذارید که نشانه تجاوز عراقی ها باشد.» و بعد دستور دادند: «به عراقی ها بگویید که به طرف محل اولشان بروند...» صفحه20 گزیده2: نام دوران اسارت را جهنم تکریت گذاشتهام که دلایل آن را در متن کتاب مییابید؛ اما لازم میدانم توضیح دهم که در این بیان سعی کردهام تا هم با خویشتن امانت و صداقت را رعایت کنم و هم با شما. دانستن بسیاری از آنچه مینویسم، برای شما لازم نیست؛ ولی حفظ امانت و بهکارگیری صداقت، ارزشی بالاتر از آن دارد تا بخواهم در بازنگری حوادث دوران جهنم تکریت روی حقایق پرده افکنم و تنها وقایعی را بازگو کنم که برایم باعث ایجاد حسن نیتها شود. گزیده3: مجتبي جعفري خاطرات خود را در هشت فصل تدوين كرده است و خاطراتش را از چگونگي اسارتش شروع ميكند و اينكه بعد از اعلام آتشبس اسير دشمن ميشود. در ادامه، سرگرد آزاده از نحوة ورودش به بغداد آن و پذيرفتن اسارتش، از اردوگاههاي عراق، از دوران سخت اسارت و شبها و روزهاي آن روحي و جسمي كه توسط عراقيها انجام ميگرفت، از وضعيت اسراي ايراني، از خورد و خوراكشان، از مناجات و مراسم مذهبيشان، شوخيها و تفريحاتشان و از ماتمها و گريستنهايشان در اردوگاه را شرح داده است كه بخش عمده كتاب را شامل ميشود. در ادامه، نويسنده از رفتن به زيارت كربلا و نجف و از حال و هواي زيارت نوشته، كه بسيار جذاب است. فصل بعدي كتاب، عيد در اسارت را توضيح داده است كه بسيار غماگيز توصيف كرده است؛ لحظات عيد و سال تحويل را در اسارت گذراندن به دور از خانه و خانواده. قسمتهاي پاياني كتاب، نحوة برگزاري مراسم عزاداري امامحسين(ع) و بازگشت به ايران را شامل ميشود.
تعداد کل : 4
بدون وضعیت : 4
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 0
خراب : 0
گمشده : 0