چهل روایت از دلدادگی شهدا به امام رضا علیه السلام
"در کتاب حاضر، با نگرشی بر سیره قرآنی و تفسیری امام رضا(ع)، بیاناتی که ایشان به صورت مستقیم درباره قرآن کریم و تفسیر و فهم آن فرموده اند، ارائه شده است. بخش عمده ای از گفتار ایشان به شرح، تبیین و عینیت بخشیدن کتاب خدا اختصاص دارد و بخشی نیز شرح و بسط معارف اعتقادی قرآن شامل: توحید؛ نبوت؛ امامت؛ معاد؛ ایمان و کفر را در بر می گیرد."
گزیده کتاب گزیده1: مهدی باکری در عملیات «رمضان» با سمت فرماندهی تیپ «عاشورا» به نبرد بی امان داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد. اما با هر نوبت مجروحیت، وی بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانهروز تلاش میکرد. در عملیات «خیبر» زمانی که برادرش و معاونت لشکر عاشورا یعنی، حمید باکری، به درجهٔ رفیع شهادت نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنین گفت: «شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانوادهٔ ما شده است.» سپس در نامهای خطاب به خانوادهاش نوشت: «من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلاست، همچنان در جبههها میمانم و به خواست و راه شهید ادامه میدهم تا اسلام پیروز شود.» نقش مهدی باکری و لشکر عاشورا در حماسهٔ قهرمانانهٔ «خیبر» و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتکهای توانفرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست. در مرحلهٔ آمادهسازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی میگذشت، اما مهدی با جدیت، همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب میکرد. او چونان مرشدی کامل و عارفی واصل، آنچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحلهٔ نبرد به کار بندند، با نیروهایش در میان گذاشت. چند روز قبل از عملیات بود. همه چیز برای شروع عملیات آماده بود. آقا مهدی مرخصی گرفت و در سفری کوتاه به مشهد مقدس مشرف شد...
تعداد کل : 17
بدون وضعیت : 16
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 1
خراب : 0
گمشده : 0