خاطراتی از شهید محسن حججی
کتاب حاضر، خاطراتی از شهید مدافع حرم محسن حججی می باشد. مطالب کتاب در شش فصل فراهم آمده است: فصل اول: به روایت پدر و مادر فصل دوم: به روایت همسر فصل سوم: به روایت دوستان فصل چهارم: به روایت مدیر فصل پنجم: به روایت هم رزمان فصل ششم: یادداشت ها این کتاب تصاویری را از شهید حججی نیز به همراه دارد.
گزیده کتاب در بخشی از متن این کتاب می خوانیم : محسن تعریف می کرد: ـ« توی عملیات محرم داشتیم منطقه ای رو از دست داعش آزاد می کردیم که یه گوسفند بدون صاحب رها شده رو دیدیم . چون به ما غذا نرسیده بود ، فرمانده مون به بچه ها گفت گوسفند رو بگیرین و سرش رو ببرین . بچه ها این کار رو کردن . وقتی گوسفند آماده ی خوردن شد . هر چی به من و یکی دیگه از بچه ها گفتن بیاین بخورین ، لب نزدیم . قبلا از حاج قاسم شنیده بودم که بدون اجازه حق ندارین حتی یه برگ از درختای اینجا جدا کنین . جالب این که پویا ایزدی (شهید) به من گفت : «محسن! بی خیال بابا بیا بشین بخور. ببین من الان دارم می خورم ، بعد میرم شهید میشم . اگه نخوری ، شهید نمی شیا!» پویا ایزدی خورد و شهید شد، اما من هنوز موندم!» زیر تیغ / صفحه ی 257-258
تعداد کل : 20
بدون وضعیت : 17
در حال مطالعه : 0
در قفسه : 0
در کتابخانه : 3
خراب : 0
گمشده : 0